نقد درون‌دینی نظام -۲

                                                                                                       ‌ جمعه ۵ دی ۱۳۹۹


به گفته‌ی فرزند آقای محمود امجد مخالفت ایشان با اعدام روح‌الله زم،‌ مخالفت با اعدام یک منتقد یا مخالف نیست بلکه ایشان با اعدام هر انسانی مخالف است و این مسئله را از حدّ شخص فراتر می‌برد. مخالفت ایشان بر اساس برداشتی کاملاً سنّتی از فقه شیعه است که در دوران غیبت معصوم اقامه‌ی حدود را از باب احتیاط جایز نمی‌داند. فقه پویا از دریچه‌ای دیگر به این موضوع می‌پردازد و از راههایی مانند محور قرار دادن عرف، عقل و عدل و تغییر مقتضیات زمان به نتیجه‌ی مشابهی می‌رسد. حتّی معتقدان ولایت فقیه بر اساس تقدیم ولایت فقیه بر ولایت ولیّ دم و جنبه‌ی عمومی جرم بر جنبه‌ی شخصی آن می‌توانند حکم اعدام قاتل را نیز تعلیق کنند. غرض اینکه راه برای اصلاح باز است حتّی بر اساس سنّتی‌ترین دیدگاهها و فقه حکومتی. کسانی که خارج از گفتمان دینی استدلال می‌کنند هم بر اساس دستاوردهای نوین انسان‌شناختی، ‌جزایی، جامعه‌شناختی و بررسی تأثیر یا عدم تأثیر اعدام بر کاهش جرم و مواردی از این دست به نفی مجازات اعدام رسیده‌اند. نکته اینجاست که در مرحله‌ی عمل مهم رسیدن به نتیجه‌ای است که دارای مصلحت باشد،‌ خواه از راه جدید، ‌خواه از راه قدیم.

در ایمای پیش از لزوم پرداختن به نقد درون‌دینی نظام نوشتم. فقه رایج گرچه مدّعی تجهیز به «اجتهاد» است (که در خود بازاندیشی اصول و فروع دین را مستتر دارد) ولی در عمل با هر گونه نقد احکام به شدّت برخورد می‌کند؛‌ نمونه‌اش برخورد آیت‌الله خمینی با جبهه ملّی و درشت‌کردن عبارت «لایحه‌ی غیرانسانی قصاص»، به زندان انداختن امثال عمادالدین باقی برای نقد حکم اعدام و برخورد با نرگس محمّدی و دیگر افراد کارزار «لگام» یا لغو گام به گام اعدام است. وقتی سلایق فوق در رسیدن به یک نتیجه اشتراک دارند، می‌توانند درباره‌ی مقدّمات آن با یکدیگر همفکری کنند.

طرفه آنکه وقتی‌آیت‌الله خمینی بعدها به لغو حکم حرمت قطعی موسیقی و شطرنج رسید با مخالفتی مشابه حتّی از میان شاگردانش روبه‌رو شد. او در جوابیّه‌ای به آقای قدیری از لزوم داشتن برداشت جدید از آیات و روایات نوشت و گفت که نه تنها این دو موضوع بلکه احکام زکات و انفال و غیره هم باید تغییر کند و گرنه «تمدّن جدید به‌کلّی باید از بین برود و مردم یا باید کوخ‌نشین بوده یا برای همیشه در صحراها زندگی کنند.» همانگونه که می‌بینید ایشان «تمدّن جدید» را به‌مثابه‌ی یکی از معیارها در نظر گرفته است که شامل دستاوردهای نوین علوم انسانی هم می‌شود. تعبیر «کوخ‌نشین یا صحرانشین‌شدن در صورت عمل به ظاهر اخبار» اگر در سخنان منتقدان اعدام می‌آمد، قطعاً احکام غلاظ و شدادی برای آنان به جرم توهین به بزرگان دین و مسلمانان صدراسلام صادر می‌شد. اجتهاد اجتهاد است و فرقی نمی‌کند که درباره‌ی احکام موسیقی، شطرنج، زکات،‌ انفال باشد یا حکم اعدام.

نکته اینجاست که امثال امجد را نمی‌توان به غرب‌زدگی و مقهور تبلیغات نوین‌شدن متّهم کرد و با اجتهاد متفاوت نمی‌توان با صدور حکم جزایی مقابله کرد. این امتیازی است که ایشان و امثال ایشان –که کم هم نیستند- دارند که می‌تواند پشتوانه‌ی حرکت عدالت‌خواهانه‌ی نقد قدرت باشد.

۴ نظر:

  1. ولایت فقیه به درد افزایش حکم اعدام می‌خورد نه کاهش آن!

    پاسخحذف
  2. متاسفانه هر دین و مکتبی دو وجه دارد:قبل از قدرت و بعد از قدرت
    در زمانی که به قدرت نرسیده اند چهره ای مهربان و اهل مدارا دارند و به مجرد به قدرت رسیدن به هیچ چیز و هیچ کسی رحم نمی کند.
    اسلام هم از این قاعده مستثنی نیست و فقه شیعه با اصولی نظیر تقیه،ارهاب،بهتان زدن ، اگر بدتر نباشددست کمی از سایرین ندارد.
    قتل های زنجیره ای با فتوای استاد اخلاق صادر شد.
    کشتار زندانیان در سال ۶۷ با فتوای امام خمینی استاد اخلاق و عرفان صادر شد.
    اکثر عاملان قتل های زنجیره ای بسیاری هز بازجوهای بی رحم ، پامنبری های آقای امجد بودند!
    دلیل آن واضح است چون خود را با واسطه نماینده و برگزیده خدا
    می داند و طبعا هر نظر مخالفی ، مخالف با خداست!






    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.