یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
با گذشت آخرین روز ثبتنام، کمابیش چشمانداز دقیقتری از انتخابات پیش رو ترسیم شده است. شرکتکنندگان را به سه گروه میتوان تقسیم کرد، نمایندگان یکی از دو بخش حاکمیّت و کسانی که صرف نامزدی در انتخابات هدفشان است، چه با ردّصلاحیّت همراه باشد، چه با تأیید آن.
گروه سوّم هم برای خود بخشهایی دارد، از خوشخیالی به نام احمدینژاد که به رغم داشتن زاویه با رهبر و نقل قولهایی که اخیراً از وی شد، امکانی برای تأیید صلاحیّت ندارد و ورود در این عرصه را جایی برای خودنمایی میبیند تا تاجزاده که بدون بیانیّهی اخیر شورای نگهبان هم اندک بختی برای تأیید نداشت و این نامزدی و آزادی مختصر تصنّعی در آستانهی انتخابات را فرصتی برای زدن حرفهایش دیده است. طبعاً او بهتر از هر کسی میداند رئیسجمهوری که حتّی وزرایش را بدون مشورت با رهبر نمیتواند انتخاب کند، حتّی در خواب هم نمیتواند رؤیای تغییر قانون اساسی و دورهای شدن انتخاب رهبر را ببیند. از همین دست است لاریجانی که پس از حذف محترمانهی خانوادگی برای اعلام بقای حیات سیاسی خود به میدان آمده و دیگرانی که نیازی به آوردن نامشان نیست.
رئیسی به مطمئنترین جای ممکن در ساختار سیاسی تکیه زده که در حالت عادی آن را برای دو دوره خواهد داشت و بهترین نردبام برای رسیدن به رهبری است؛ پس چرا آمده است؟ ورود در عرصهی پرمخمصهی اجرایی و خود را در معرض مباحث ریزودرشت اقتصادی و اجتماعی قراردادن چه فایدهای برای او دارد؟ دو جواب به نظرم میرسد: اوّل اینکه شکست دورهی پیش به هرحال در کارنامهی او ثبت شده است و این امتیازی منفی برای رهبر آینده است. این شکست را فقط یک پیروزی در همان انتخابات میتواند جبران کند. دوّم اینکه سبد رأی بخش متمایل به اصلاحطلبی و اصولگرایی در جامعه کمابیش مشخّص است ولی رویدادهای اعتراضی سالهای ۹۶ و ۹۸ به ایجاد نارضایتی بیسابقهای انجامیده است. این ناراضیان از سبد رأی اصلاحطلبان کم خواهند شد، نه اصولگرایان. پس با حفظ آرای دورهی گذشته، کمشدن آرای اصلاحطلبان و بازی در نقش منتقد اقتصادی میتوان امید برد داشت. گرچه به نظرم باز هم قمار بزرگی برای رئیسی است و دوبار شکست برای وجههی سیاسی او بسیار بد خواهد بود.
جهانگیری مهمترین نامزد اصلاحطلبان است. دورهی پیش از عارف و روحانی تندتر سخن گفت و با نامآوردن از خاتمی و میرحسین موسوی در مناظرهها برای خود محبوبیّت خرید. حالا هم میتواند همان کار را تکرار کند امّا آیا جامعه چهارسال سخت پیش را فراموش کرده است؟ درست است که فشار اقتصادی این چهارسال عمدتاً به حضور ترامپ برمیگشت ولی منتقدان با زیرکی آن را به گردن دولت فعلی و بیفایدگی برجام خواهند انداخت و تازه دیگر عرصهها چطور؟ عملکرد وزارت اطلاعات در برخورد با منتقدان چقدر با اطلاعات سپاه تفاوت داشت و علوی چقدر با مصلحی؟ پیادهنظام بیشتر بخش حاکمیّت یک دایرهی بسته از مدیران است که با رفتن و آمدن این و آن تفاوت چندانی نمیکند. بخش اعظم تصمیمگیریها هم به عهدهی رهبرنظام و نهادهای منتسب به وی است که باز هم مدیر اجرایی کشور را به آن راهی نیست. جهانگیری نمیتواند منتقد چیزی باشد چون خودش نفر دوّم دولت هشتسال گذشته است، بلکه باید بیشتر از خودش دفاع کند.
گرچه داشتن چند نامزد برای هر دو گروه حاکمیّت به تشتّت آرا میانجامد ولی آنچه سرنوشت نهایی را تعیین میکند حافظهی جمعی مردم است. اگر چهارسال گذشته، از اعتراضهای خیابانی گرفته تا فاجعهی سقوط هواپیما و نحوهی برخورد دولت با آن برای اکثریّت بخش تغییرخواه مهم باشد احتمال پیروزی رئیسی بالا خواهد بود، ولی اگر هیاهوی موقّت انتخابات بتواند عدّهای را مجاب کند که همدورهشدن بایدن با یک اصلاحطلب میتواند به تغییری هرچند اندک بینجامد، ستارهی بخت اصلاحطلبان دوباره اوج میگیرد.
برای رهبرنظام انتخاب هر کدام از این دو نفر احدی الحسنیین است. اگر رئیسی پیروز شود، مردم به منصوب رهبر رأی داده و به اصلاحطلبان پشت کردهاند و اگر جهانگیری پیروز شود، باز بار ادارهی کشوری که تصمیمگیرش رهبر است به دوش تکنوکراتها میافتد و مقام بالادست میتواند نقش همیشگی خود در مقام طلبکار از دولت را ادامه دهد و خود را در بروز مشکلات هیچکاره نشان دهد؛ بازی دوسربُرد.
سطح مشارکت که پایین بیاید هم که نظام ککش نمیگزد. با این وصف هیچ راهی برای تغییر نیست؟ انفعال محض؟
پاسخحذفایضاً چه عرض کنم...
حذفالبته لاریجانی را از قلم انداخته اید.کاندید مورد تایید رهبر که نمایندگی پیگیری بدون سرو صدای قرارداد با کشور چین را به عهده دارد.احتمال دارد برنامه ریزی طوری باشد که نقش مخالف رئیسی را بازی کند و با فضاسازی دو قطبی به ریاست جمهوری برسد.یک تیر چند نشان:
حذفاولا فرد معتمد رهبری به ریاست قوه مجریه رسیده است.
دوما اجرایی شدن قراردادبا چین را تسهیل می کند.
سوما فریب جامعه جهانی که جناح میانه رو در ایران پیروز شده و باید به آن کمک کرد(خصوصا با حذف تحریم ها)
در یک نگاه کلی تر بسته شدن پرونده رهبری برای رئیسی به دلیل دو بار شکست در انتخابات وعدم مقبولیت در جامعه و صد البته باز شدن پرونده رهبری احتمالا مجتبی خامنه ای
فراموش نکنید نظام سناریونویسان مجربی دارد.!