پاسخ «میدان» به رهبرنظام

                                                                                               ‌جمعه ۱۴ خرداد ۱۴۰۰

                           

کوتاه‌نیامدن شورای نگهبان در برابر سخنان انتقادآمیز خامنه‌ای به گمانم صفحه‌ی تازه‌ای از مناسبات قدرت در ایران را باز می‌کند. پیش از این تمرّدها و سرپیچی‌ها شکل پنهان‌تری داشت ولی حالا خود نظام به عنوان بافتار پیچیده‌ی اقتصادی-امنیّتی-نظامی حاکم بر ایران عملاً اعلام استقلال می‌کند.

   

پیش از این مصباح یزدی در برابر پرسش از اینکه فلان توصیه‌ی او (شکل حمله به بیت آیت‌الله منتظری) با توصیه‌ی رهبر همخوان نیست ، گفت که ایشان یک وظیفه دارند و ما وظیفه‌ای دیگر. از همین دست است برنامه‌های مخفی اتمی ایران که به رغم فتوای رهبرنظام ادامه یافت. به فرض که فتوای رهبر را واقعی -و نه بر اساس تقیّه- بدانیم، درونه‌ی تاریک نظام بی‌اعتنا به فتوای او راه خود را رفت.


یک نکته البتّه اینجا شایان ذکر است که خامنه‌ای واکنش خاصّی به این تمرّدها نداشت چون تندروی در راستای منافع نظام بود. حالا هم اوّلاً انتقادش را خیلی دیر بیان کرد و این حرفها را در سخنرانی پس از ردصلاحیّت‌های فلّه‌ای (و نه یک نفر خاص) هم می‌توانست بگوید ولی آنجا از شورای نگهبان تشکّر کرد. ثانیاً اگر واقعاً اعتقاد داشت به نامزدی ظلم و جفا شده است، با یک حکم حکومتی می‌توانست کار را فیصله دهد ولی این کار را نکرد.

  

عباسعلی کدخدایی ابتدا از سر ترس و چاپلوسی گفت که فرمایش ایشان فصل‌الخطاب است ولی بعد حالیش کردند که با یک کوتاه‌آمدن نابهنگام ممکن است تمام آنچه «میدان» رشته است، پنبه شود. حالا اگر رهبر کوتاه بیاید، جایگاه خودش را زیر سوال برده است که یا -طبق بیانیّه‌ی شورای نگهبان- اطلاع کافی از سازوکار احراز صلاحیّتها ندارد یا قدرت لازم برای مهار شورای نگهبان به عنوان مرکز اعمال اقتدارگرایی نظام را دارا نیست.


واضح است که این یادداشت سر سوزنی به خود انتخابات و احتمال وجود اندک درجه‌ای از عدالت در آن ربطی ندارد. آش آنقدر شور شده که پورمحمدی منتقد شورای نگهبان شده و نوشته که سالهاست این شورا به انقلاب و امام و رهبری جفا می‌کند. باید از او پرسید، اگر چنین است، چرا رهبر مجدداً آنها -و به ویژه دبیر خرفت و مخبّطشان- را ابقا می‌کند؟ بس است حضرات، این دعوای زرگری را ادامه ندهید.

۴ نظر:

  1. اگر نمایش باشد که تمرد به حساب نمیاد. مثلا اینکه رئیسی قرار نیست رئیس جمهور بشه چون نمیتونه از کشور خارج بشه... اینا از قبل مشخص بوده و قسمتی از نمایش

    پاسخحذف
  2. در جریان ردصلاحیتهای انتخابات مجلس هفتم، بی‌اعتنایی شورای نگهبان از حالا بدتر بود. آنجا رهبر گفت که لااقل کسانی که قبلا تایید صلاحیت شدند دوباره صلاحیتشان تایید شود ولی جنتی و تیمش قبول نکردند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. شما خودت می‌گویی "بی‌اعتنایی". آنجا با سکوت برخورد کردند ولی بیانیه فعلی شورای نگهبان و لحن متکبرانه‌اش بی‌سابقه است.

      حذف
  3. تجربه ذهنی و عینی ٩٦ تا ١٤٠٠ به من نوعی ثابت کرده است که دیگه فرقی ندارد که شورای نگهبان چه کسی را رد و تائید می کند.
    سال ٩٢ و ٩٦ قرار بود که روحانی حقوقدان بیاید تا حصر را بشکند‌. تا رئیسی دلار را ٥٠٠٠ تومان نکند،قرار بود که روحانی بیاید تا قالیبافها به پادگان برگردند و لوله کشها معترضین را گازانبری از کف خیابان جمع نکنند.
    نتیجه عملی همه قرارها این شد که موسوی همچنان در حصر است. دلار تا سقف ٣٣ هزار تومان بالا رفت. رئیسی قاضی القضات و قالیباف رئیس مجلس شد.متعرضینم که با گلوله از کف خیابان جمع شدند.
    نتیجه عملی همه قرارها این شد که رهبر نظام حکم به رد صلاحیت لاریجانی اصولگرا و جهانگیری اصلاح طلب میدهد تا همگان دریابند که رهبر نظام با کسی شوخی ندارد.
    آنچه من از این پیام دریافت می کنم «به گمان من» ١-تکرار روش مالوفی است که از سال ٧٦ هر ٨ سال یکبار آزموده شده است.٨سال اصلاح طلب، ٨سال اصولگرا.
    ٢-بازگشت به دهه ٦٠، به دوران طلایی تصفیه و پاکسازی و تعدیل و اخراج و دستگیری و شکنجه و اعدام و قتل و غارت و تجاوز؛منتهی این دفعه با شاگردانی مبتدی و تازه نفس.
    پس دیگه برای من نوعی چه فرقی می کند که عارف نماینده مجلس باشد یا کوچک زاده.احمدی نژاد رئیس جمهور باشد یا روحانی.
    خود رهبر نظامم که بارها اعلام کرده است:«سیاست کلی نظام با رفتن خاتمی و آمدن احمدی نژاد و روحانی،همتی،جلیلی،رئیسی ...تغییر نکرده و نمی کند»؛در عرضه عمل هم می بینیم که این گفته ذهنی تحقق عینی یافته است.
    الان یک ماهی می شود که نظام رسما وزیر امور خارجه ندارد و انگار نه انگار،در کل رسانه های شفاهی و کتبی کسی جویای حال ظریف نیست.بیچاره انگاری دود شد رفت هوا.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.