چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۰
روایتی دیگر از «ذوب در ولایت»
«تنبیه تصادفی» راهکار متداول مجازات جمعی است که در آن تکصدایی و خودکامگی حکمفرما باشد. به این ترتیب که اگر خطایی از دید حاکم سر بزند و خاطی مشخّص نباشد، یک یا چند نفر به عنوان خطاکار فرضی تنبیه میشوند که یا خاطی اصلی خود را معرّفی کند یا دیگران اگر او را میشناسند لو بدهند؛ اگر چنین نشد، او و دیگر خطاکاران بدانند که در صورت تکرار خطا به فرض که شناخته نشوند، بعضی افراد به خاطر آنان تنبیه میشوند. شاید عدّهای از شما نمونههایی خفیف یا شدید از این نوع تنبیه را در دوران مدرسه به یاد بیاورید.
«تنبیه همگانی» صورت خشنتر این نوع تنبیه است که تلاش میکند برای رفع هر گونه امکان تکرار خطا همهی افراد یک جمع را مجازات کند. در این نوع تنبیه همه از دم تیغ رد میشوند و فرد خطاکار اگر لو نرود، از طرف جمع رانده و منزوی بشود چون باعث آزار و اذیّت دیگران شده است. این نوع تنبیه در پادگانها و زندانها رایج است. در پادگانها اصل «تشویق برای یک نفر و تنبیه برای همه» حاکم است و در زندانها نیز مثلاً در معدود اخبار درز کرده از زندانهای ایران همین اواخر خواندیم که در بوشهر با زندانیان بیپناه چه میکنند.
اعدامدرمانی نظام چیزی بین این دو نوع تنبیه است. در اعدامهایی که پس از اعتراضات ۹۶ و ۹۸ یا ترورهای هستهای یا پروندهی امثال روحالله زم و محمّد ثلاث رخ داد، شخص بدون طیّ روال درست دادرسی یا حتّی دسترسی به وکلای تسخیری فرمایشی مورد تأیید نظام با اتّکا یا بدون اتّکا به اعترافات اجباری اعدام میشود. در اینگونه اعدامها علاوه بر خوراکدهی به اشتهای سیریناپذیر دستگاه تبلیغاتی، برای دیگر معترضان و منتقدان در آینده خطونشان کشیده میشود که اگر گیر هم نیفتید، بدانید که کسان دیگری را به جای شما میفرستیم بالای دار.
آنچه به روایت همبندیان شاهین ناصری رخ داده فراتر از اعدامدرمانی و نوعی قتل برنامهریزیشده برای زهرچشمگرفتن از هر کسی است که حتّی در حدّ «ادّعای شکنجه» بخواهد در پروندهای که متعلّق به او هم نیست دخالت کند. فعلاً خبر قطعی نیست ولی شهادت راویان این ظن را تا حدّ بالایی تقویت میکند. او بیماری خاصّی نداشته و پروندهاش هم سیاسی نبوده تا مثلاً زیر شکنجه بخواهد از بین برود. گزینهای باقی نمیماند جز این که کاملاً حسابشده او را سربهنیست کردهاند. اصطلاح «ذوب در ولایت» را بار اوّل از زبان ناطق در کوران انتخابات ۷۶ شنیدیم که به معنای تبعیّت تام و تمام او از رهبرنظام بود؛ بازجوی شاهین ناصری به تاوان دخالت در پروندهی امنیّتی نوید افکاری به وی گفته بود که کاری میکنم «ذوب بشوی». این دست ذوبشدن، نوع دوّم ذوب در ولایت است. با شرکت پنجاهدرصدی مردم در انتخابات و رأی هجده میلیونی به عضو هیئت مرگ، چرا والی در بسط دایرهی ولایت و ذوبکردن افراد تردیدی به خود راه بدهد؟ اگر سعادت داشتند و قبول کردند، ذوب نوع اوّل؛ اگر نه، ذوب نوع دوّم در انتظار آنان خواهد بود.
پ.ن: متاسفانه خبر مرگ شاهین ناصری تایید شد. او تا یکهفته قبل کاملاً سالم بوده و قصد داشته که نامهای را در سالگرد اعدام نوید افکاری از پشت تلفن بخواند که فهمیدهاند و او را به انفرادی بردهاند (آخرین پیام صوتی). مسئول ذوبشدن او شخص ولایت است و هرکس که همراه و سرسپردهی اوست.
بالاخره یکی پیدا شد بگه مردم غلط کردن رفتن رای دادن.
پاسخحذفشاهین ناصری خواست که تابعیتش لغو شود، زندانبانان تمام برگههای هویتش را باطل کردند.
پاسخحذف