جمعه ۲۳ مهر ۱۴۰۰
دکتر احمد تمیمداری گفته که مدونا و آنجلینا جولی که بر اساس ترجمهای آزاد مولانا خواندهاند، از او چیزی نمیفهمند. درست میگوید؟ شاید ولی دو سه نکته اینجا هست:
اوّل اینکه فرض کنید شخصی دکترای زبان آلمانی داشته باشد و بخواهد مثلاً کانت یا هگل تدریس کند؛ به او چه میگویند؟ اگر کسی فارغالتحصیل رشتهی زبان عربی باشد و بخواهد ابنعربی ترجمه کند چطور؟ یا زبان انگلیسی را فوت آب باشد و ادّعای تخصّص در متون فلسفهی تحلیلی کند و...الخ. به همهی این افراد خواهند گفت که گرچه آن کتابها به آن زبانهاست ولی کسی میتواند معانی آنها را دریابد و به دیگران منتقل کند که به علم و رشتهی آن تالیفات مسلّط باشد و گرنه هر فارسیدانی هم میتوانست هر متنی که به فارسی نوشته شده بفهمد و بفهماند.
مولوی عارفی است که شعر هم میگوید و اشعارش به زبان فارسی است امّا نه هر فارسی زبانی او را میفهمد و نه هر دکترای ادبیات فارسی متخصّص شناخت اوست. فرزند بهاءالدین ولد که از بلخ به قونیّه رفت و شاگرد صدرالدین قونوی شد، مجمعالبحرین است یعنی جامع عرفان شرق و غرب اسلام. شرقی که بیشتر وجد و شور و سماع است و غربی که بیشتر همراه با دقّتهای نظری و تألیفات علمی است. قونوی فرزندخوانده و شاگرد ابنعربی بود و تأثیر واژهها و اصطلاحات ابنعربی در مثنوی آشکار است. مدونا درکش از مولانا سطحی است؟ بله ولی کسی که جز ادبیات نمیداند در برابر کسی که بر عرفان نظری تسلّط دارد، خودش یکپا مدوناست.
دوّم اینکه دو مولوی داریم، یکی پیش از دیدار با شمس و دیگری پس از آن. خود در وصف برخوردش با شمس میگوید که «آن شمع روشن این شمع خاموش را بوسید و رفت». مولوی پس از آن دفترها به آب شست و کسی دیگر شد چون پروانهای که از پیله بیرون آید. درک این پروانگی با اصطلاح و کتاب و دفتر حاصل نمیشود. عموم عرفا از جمله خود مولوی در قدح ِماندن در استدلال و درس و مدرسه سخنها گفتهاند. عارف نامی عصر ما مرحوم قاضی سخنهایی تند دربارهی علوم مرسوم سنّتی دارد از جمله دربارهی فقه؛ تا جایی که پسرش در کتابی که دربارهاش نوشته نقل قول از او را با نقطهچین آورده است (اگر کار سانسورچیان نباشد) و چیزی شبیه به این هم دربارهی اصول فقه دارد و حتّی از شاگردش طباطبایی هم -با کمی ملایمت- انتقاد کرده که خود را بیش از حد درگیر فلسفه کرده است. تصوّر کنید که فلسفهی صداریی خود وامدار ابنعربی است و مقدّمهی درک عرفان نظری ولی باز هم توغّل در آن برای ایشان قابل پذیرش نبوده است.
معمولاً در شرح سرگذشت خمینی او را شاگرد ملکی تبریزی میدانند ولی واقعیّت این است که او دو جلسه بیشتر به درس او نرفت. خمینی به دنبال عرفان نظری بود و وقتی به محضر شاگرد ملّاحسینقلی همدانی رسید و دید که وی اعتنایی به این مباحث ندارد سرخورده شد. او بعدها با حسرت از اینکه قدر آن مجلس و آن شخص را ندانسته یاد میکرد. او بعدها نزد شاهآبادی آنچه میجست، یافت. بیشتر عرفا برای علوم مدرسهای در حدّ رفع نیاز ارزش قائلند و اشتغال بیش از حد به آنها را مانع ارتقای معنوی میدانند. آنکه با انبانی از اصطلاحات و دقایق عرفان نظری به سراغ مولوی میرود در برابر سالکی که آن معانی مرقوم در دفتر را درک کرده و چشیده، باز خود مدونایی بیش نخواهد بود.
غرض اینکه مدانا یا مدونابودن هم سطوح مختلف دارد. این بحث فقط مختصّ مولوی نیست؛ آنچه گفتم شامل ابنفارض (شاعر و عارف طراز اوّل مصری) و کبیر (عارف و شاعر برجستهی هندی) و همانندان آنان نیز میشود. ادیبان فقط سطح و لایه و فنون ادبی را میدانند، مَدرسیان از معانی و اصطلاحات و اشارات و تنبیهات آثار مولوی سر در میآورند ولی همزبانان مولوی فقط شمعهای روشناند که در هر عصر شاید به تعداد انگشتهای دست هم نباشند و معمولاً پوشیده و ناشناس میمانند. چه بسا کسی مصحّح کتاب مولوی باشد و در هر بخش کلامش از او شاهد هم بیاورد ولی تن مولانا را هر بار در گور بلرزاند. از آنجا که همهی ما -با کمی اختلاف سطح- مدوناییم، بهتر است از کوچکشمردن دیگران خودداری کنیم و شکرگزار این باشیم که بارقهای از نفس آتشین مولوی به سطح فرهنگ عامهی جهان رسیده و امیدوار باشیم که همین مقدّمهی درک و شناخت بهتر او باشد.
ما که نفهمیدیم آن مصحح کتاب مولانا کیست!
پاسخحذفحرف جناب قاضی درباره فقه رایج در حوزه را اگر امکان دارد بفرمایید.
پاسخحذفکتاب «آیت الحق» نوشتهی سیّدمحمّدحسن قاضی را مطالعه کنید.
حذفنظر شما درباره مسولیت سیاسی اجتماعی عرفا چیست؟ همه اینهایی که نام برده اید به گونه ای علمای دین شناخته می شده اند، آنها را مخاطب آن خطبه آتشین امام حسین می دانید؟ گاه و بیگاه با ربط و بی ربط از جمله در همین نوشته متلک و لگدی به روشنفکران دینی علی الخصوص سروش میزنید اما ته انتقادتان از حسن زاده آملی -که بمراتب در بین متدینان نفوذ بیشتری دارد- این است که چرا نقدش بر ملاصدرا را مکتوب نکرده است! فکر نمیکنید آن مردمی که تعریف و تمجید حسن زاده از خامنه ای برایشان حجت مشروعیت رهبر و نظام است اساسا چیزی از عرفان نظری نمیدانند؟
پاسخحذفبا سلام. از کسی شنیدم که مرحوم آیت الله خویی دستوری از مرحوم قاضی داشت اما گشایشی برایش رخ نداد. مرحوم قاضی به ایشان گفته بود : ذهن تو خیلی اصولی است.
پاسخحذفاین بار به تخته نمیزنم چون دفعههای پیش اثر عکس داشت!
پاسخحذفدر ضمن اگه امکانش هست، ترانه مدونا رو با اصل شعر یه مقایسه بکنید.
چه فایده؟ وسط مدونا و مولانا هم باید سروکله خمینی پیدا بشه :((
حذفمث متادون میمونه، برای دوره ترک اشکالی نداره.
حذف