یکشنبه ۷ آذر ۱۴۰۰
فریدون عبّاسی گفته که محسن فخریزاده بهرغم فتوای حرمت تولید سلاح هستهای رهبرنظام، سیستمی را برای این کار طرّاحی و اداره میکرد. این اوّلین اعتراف یک چهرهی شاخص نظام به تلاش ایران برای تولید سلاح هستهای است. تا پیش از این، مقدار اطّلاعاتی که از طرف سیستم اطّلاعاتی امریکا به رسانهها درز کرده بود، محدود به تلاش نیمهکارهی ایران برای این کار تا حدود سال ۲۰۰۵ بود. اسنادی که از شورآباد به سرقت رفت، قرار بود بایگانی آن مقدار محدود و پایانیافته از تلاش برای تولید سلاح هستهای به شمار رود امّا حالا عبّاسی چیز دیگری میگوید. تاریخ صدور فتوای رهبر به آذرماه ۱۳۸۹ برمیگردد یعنی یازدهسال پیش؛ تعبیر فعّالیّت فخریزاده «علیرغم» فتوای رهبر زمانی معنا پیدا میکند که کار او تا آن زمان، پس از آن فتوا و به احتمال قریب به یقین تا زمان مرگ او نیز ادامه یافته باشد چون دلیلی برای خاتمهدادن به آن وجود نداشت. وقتی سیستمی طرّاحی شود، این ساختار قائم به شخص نخواهد بود و با ترور فخریزاده نیز ادامه پیدا میکند.
خوشبختانه حسّاسیّت من که از سالها پیش و با رشتهیادداشتهای «ایران هستهای» آغاز شد بجا بود و متأسّفانه آن حدس دربارهی اینکه اختلاف نظام با غرب چیزی بسیار بیش از داشتن حقّ غنیسازی هستهای است درست از کار آمد. اوّلین نوشته از آن یادداشتها حالا خیلی خام به نظر میآید ولی آن نوشته صرفاً بر اساس اطّلاعات بسیار اندک موجود بود و هنوز خبری از سیل اسناد و مدارک به سرقترفته، لورفته یا منتشر بر اساس منابع آگاه اطّلاعاتی غربی نبود. همان زمان هم گفتم که نیمهی پنهان نظام کاری با فتوای رهبر ندارد و خواهد گفت که «ایشان یک وظیفه دارند و ما وظیفهای دیگر». حالا هم عبّاسی به طور ضمنی بمب اتم را برای محور مقاومت لازم تلقّی کرده است.
حالا و در آغاز آذرماه ۱۴۰۰، زمان لازم برای تولید سلاح هستهای را یکماه و فاصلهی زمانی تا سوارکردن کلاهک هستهای بر موشک را دوسال تخمین زدهاند امّا شاید این تمام ماجرا نباشد. این اطّلاعات بر اساس مقدار اورانیوم غنیشدهی رسمی است نه آن مقداری که از نظرها پنهان است. درضمن فخریزاده از سالها پیش تلاش برای سوارکردن بمب بر موشک را در پارک خجیر آغاز کرده بود و این مکان در اصل یک مرکز هستهای است نه صرفاً کارخانهی موشکسازی. اینها و بسی بیش از این را سازمانهای غربی میدانند و آن مقداری که نمیدانستند را هم آن دو دانشمندی که همزمان با ترور فخریزاده از کشور گریختند در اختیارشان قرار دادهاند. آنچه در رسانهها میبینیم تنها یک بازی و بدهبستان اطّلاعاتی و تبلیغاتی بین دو طرف است و به نظر میرسد کار تا حدّ زیادی خاتمه یافته باشد. اگر توافقی هم شکل بگیرد مثل گذشته عمدتاً بر اساس گفتگوهای پشتپرده است نه ویترین وین.
بین رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی و فخریزاده اختلافاتی وجود داشت که اطّلاعات نشتکرده به وب و برخی قراین داخلی آن را تأیید میکرد. عبّاسی وقتی هیاهوی طرفداران نظام در «دانشمند هستهای» خواندن فخریزاده را پس از ترورش دید در مصاحبهای گفت که «او شاگرد من بود» و راست میگفت. فخریزاده تکنیسینی بلندپرواز بود نه دانشمند؛ امّا این مصاحبه در آستانهی مذاکرات وین چیزی بیش از یک اظهارنظر یا گاف شخصی است. همان ساختاری که به فخریزاده اجازه داد به رغم نظر رهبر به دنبال ساخت بمب اتم باشد، حالا دارد این پیام خطرناک را میفرستد که دو وجه دارد: بهترین حالتش آخرین اخطار برای حذف تحریمها و بازگشت به برجام و بدترین آن مقدّمهچینی برای اوّلین آزمایش هستهای و اعلام ساخت دوّمین بمب اتمی اسلامی است.
1- منظور از رئیس پیشین صالحی است یا خود عباسی؟ 2- این نوشته شما یعنی دنیا با بمب اتم ایران کنار آمده؟
پاسخحذف۱. منظور خود عبّاسی است.
حذف۲. نه کنار نیامده ولی تعامل اصلی جای دیگری است نه وین.
حرف عباسی را کنار یک عمر انکار نوکران نظام مخصوصا کذابی مثل ظریف که بگذارید متوجه میشوید که بقیه حرفهایشان چقدر اعتبار دارد. واقعا که..
پاسخحذفدارودسته فخریزاده ظریف را آدم حساب نمیکردند تا به او اطلاع بدهند. حرفهایش از سر بیاطلاعی بود نه کذب.
حذفبر خلاف نظر شما فتوای رهبری در مورد حرام بودن استفاده از سلاح های اتمی از باب تقیه می باشد و بخشی از تقسیم کار بین ارکان نظام برای سرپوشی از هدف اصلی و سردرگم کردن طرف غربی!
پاسخحذفنیازی هم به شم بالای سیاسی ندارد که سخنان عباسی در مورد فخری زاده آن هم در آستانه مذاکرات برای ترساندن طرف غربی به دادن امتیازات بیشتر می باشد.یعنی اگر با ما توافق نکنید ممکن است گروهی بر خلاف نظر رهبری!سراغ ساخت سلاح اتمی بروند.
در کل به نظر می رسد ساخت سلاح هسته ای از اولویت های اصلی نظام است و دیر یا زود خبر اولین آزمایش سلاح هسته ای را خواهید شنید البته بر خلاف فتوای رهبری!!!