سامسارا و ماتریکس

                                                                                                    سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۴۰۰           

وقتی در آستانه‌ی قرن بیست‌ویکم دو سه‌گانه‌ی «ماتریکس» و «ارباب حلقه‌ها» ساخته شد، همه به تجدید حیات سینما و آغازی پرشور برای دوره‌ای جدید امیدوار شدند که زیادی خوش‌بینانه بود. پس از ماتریکس انبوه فیلم و سریال‌های علمی-تخیّلی با مضمونی مشابه ساخته شد که هیچ‌کدام حتّی به آن نزدیک هم نشدند. پس از ارباب حلقه‌ها هم جهانهای خیالی زیادی با پس‌زمینه‌ی مناسبات قرون وسطایی به علاوه‌ی جادوگری تولید شدند که شاید به جز «بازی تاج‌وتخت» بقیّه چنگی به دل نزدند. حتّی خود واچفسکی‌ها و پیتر جکسن هم در تکرار دوباره‌ی موفّقیّت خود ناکام ماندند.

 

نیازی به گفتن نیست وقتی لیلی واچفکسی که مغز متفکّر واچفسکی‌ها در ساخت سه‌گانه‌ی ابتدایی بود از ساخت قسمت چهارم کنار بکشد، باید در انتظار چه چیزی باشیم. سه‌گانه‌ی اوّل دارای مفاهیمی جهانشمول و کلّی بود و اینجا کار به نجات دو نفر محدود می‌شود با تصاویر و صحنه‌های تکراری. چون تازه چند روز است که فیلم عرضه شده، برای لو نرفتن داستان چیزی نمی‌گویم ولی نمی‌شود از حیف‌شدن آن همه ایده ابراز تأثّر نکرد. وقار و شکوه یک اثر هنری در دست سازندگانش است که چه عناصری را برای نمایش آن برگزینند. شمایل دو بازیگر نقش پیشگو و معمار ماتریکس را در نظر بیاورید؛ اگر قرار بود که شوخی‌های کلامی و کلمات رکیک فرهنگ امریکایی چاشنی نقش آنها شود،‌ چه چیز ازشان باقی می‌ماند؟

 

در عین حال در برخی محافل علاقمند به مسائل ماورایی بحث چرخه‌ی تکراری که از ادیان هندی به غرب رسیده باز هم داغ شده و اینکه اصل سامسارا امری مثبت یا منفی است؛ ساختاری برای تکامل است یا جایی برای اعمال نفوذ و بهره‌کشی نیروهای شر. همین قدر که اثری هنری بتواند افراد را کنجکاو کند که کمی از بحثهای رایج روز دور شوند، احیاناً منابعی را مطالعه کنند و احتمال بدهند که زیر ظاهر روزمرّگی ممکن است واقعیّت بزرگتری نهفته باشد باز جای امیدواری است. 

 

حاشیه:‌ حالا محض تفریح یک نکته را لو بدهم. در فیلم شهر افراد گریخته از ماتریکس یعنی زایان نابود شده و شهر دیگری با نامی جدید جایش را گرفته است. شاید یادتان باشد که تئوریسین‌های هنری نظام چقدر روی اینکه زایان همان صهیون است مانور می‌دادند. یکی از آنها می‌گفت سایتم را هک کرده‌اند (احتمالاً صهیونیست‌ها) و این بخش از مطلب مرا حذف کرده‌اند! حالا با نابودی زایان، باید بگوییم که سازندگان ماتریکس دیگر در خدمت صهیونیسم نیستند یا شاید حقّه‌ی جدیدشان است یا چی؟

۳ نظر:

  1. سختگیری بیش از حد لذت فیلم دیدن (یا هر چیز دیگر) را از بین نمی‌برد؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. چرا ولی آسان‌گیری بیش از حد هم ابتذال را توجیه می‌کند؛ میان این‌دو شاید بتوان موضع معقولی پیدا کرد.

      حذف
  2. نمی‌دانم انیمیشن Animatrix را دیده‌اید یا نه. متعلق به مجموعه ماتریکس است و در واقع پیشینه فیلم ماتریکس۱ را نشان می‌دهد. آنجا می‌بینیم که روبات‌ها بعد از قلع‌وقمع اولیه به دست انسان‌ها، فرار می‌کنند و می‌روند در جایی که قبلا «عربستان سعودی» بوده ماشین‌سیتی خودشان را درست می‌کنند. من هم مثل شما علاقه‌ای به تئوری توطئه ندارم اما ارجاعات کل مجموعه ماتریکس به مسیحیت و اسلام بیشتر از آن است که بشود تمامش را به پای تخیل و توهم توطئه گذاشت

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics