جمعه ۲۹ بهمن ۱۴۰۰
وقت اکران «ببر خیزان، اژدهای پنهان» در امریکا همه خوشحال بودند که تماشاگر امریکایی فیلم خارجی همراه با زیرنویس را پذیرفته و نیازی نیست که فیلم حتماً به زبان انگلیسی باشد یا دوبله شود. پس از «انگل» اعتنا به فیلمهای بخش بینالملل به حدّی رسید که حالا شاهد حضور مجدّد فیلمی از ژاپن در اسکار با نامزدی در چند رشته (تقریباً مشابه فیلم کرهای) هستیم. اقبال عام و خاص به محصولات سینمایی کرهی جنوبی که تا چند سال پیش در حدّ سریالهایی مانند جومونگ بود و در ایران کیفیّت آن را تمسخر میکردند، به سریال «بازی مرکّب» و سپس موج سریالهای متنوّع کمدی، رومانتیک یا دلهرهآور کرهای رسید که دیگر نمیشود به آنها خندید. آیا بر همین قیاس فیلم «ماشینم را بران» هم فیلم خوبی است؟
احتمالاً فیلم جز برای علاقمندان فیلمهای «هنری» جالب نخواهد بود. منظور از فیلمهای هنری نیز فیلمهای است که ریتمی کند و بدون فرازونشیب آشنای سینمای عامّهپسند دارند، گهگاه بر اساس نوشتههای ادبیاند و انسان و احساسات، عواطف و افکارش را زیر ذرّهبین میبرند. شاید کمی بدبینانه باشد ولی به گمان من اگر ابتنا بر داستان کوتاه هاروکی موراکامی به همین نام -که به فارسی ترجمه شده- از مجموعهی «مردان بدون زنان» و حضور نمایشنامههای «در انتظار گودو» و «دایی وانیا» (بدون ربط چندانی به داستان اصلی) نبود به زحمت به آن توجّه میشد. جایزهگرفتن در کن نیز به علاوهی دیگر جوایز گلدن گلوب و هر سه انجمن منتقدان امریکا آن را تا خلق یک شگفتی دیگر در اسکار پیش برده است. از همین حالا باید فیلم را برندهی بخش بینالملل دانست و در دیگر بخشها نیز بخت دارد ولی از دید نگارنده داستانی ساده است که اگر الصاق نامهای موراکامی، بکت و چخوف به آن نبود حدّاکثر فیلمی خوب از سینمای شرق -که روح شرقی چندانی ندارد- به شمار میآمد و نه بیشتر . فراموش نکنیم که خود موراکامی نیز بیش از آنکه وامدار ادبیات ژاپن باشد تحت تأثیر ادبیات و موسیقی غرب است. فیلمساز ژاپنی نیز نگاه مخاطب غربی را میشناسد و رگ خواب آنان را به دست آورده است (تجربهی فرهادی و « مرگ فروشنده» هم که جواب داده). جز موسیقی و ادبیات غرب فقط صحنهی بوسیدن ناشیانهی کارگردان تآتر و همسرش را به یاد بیاورید. حکایت کلاغ و راهرفتن کبک؛ فتأمّل!
فیلم «به آسمان نگاه نکن» از بخشهای اصلی فقط در بخش بهترین فیلم نامزد شده که احتمالاً بخت چندانی ندارد چون فیلمهایی در این بخش برنده میشوند که جایزهی بهترین کارگردانی را هم ببرند. این قاعده یک استثنا داشته آن هم فیلم «آرگو» به دلایل کاملاً واضح. فیلم «قهرمان» هم از راهیابی به بخش پایانی باز ماند. به گمانم آن شگفتی اولیّه از نگاه و نحوهی روایت فرهادی از بین رفته و او که در اکران داخل هم ناموفّق بوده برای ادامهی مسیر باید یک بازاندیشی اساسی دربارهی سینمای خودش داشته باشد. شاید از اینکه به فیلمی مانند «ماشینم را بران» تا این حد بها داده شده خیلی راضی نباشم ولی نفس توجّه به جهان غیرانگلیسی زبان رویکرد متفاوت و مثبت آکادمی اسکار را میرساند و امید است که این نگاه به دیگری، شامل «دیگر»های غیرغربی هم بشود.
طفلک ژاپنیا فرنچ کیس بلد نیستن. تو فیلمای خیلی غیرهنری شون حتا.
پاسخحذفااا فریدجان، چجور فیلمایی تماشا میکنی؟ 🤔
پاسخحذففیلمای خوب و آموزنده 😉
حذف