شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
مهاتما گاندی: «من معتقدم که انجیل، قرآن و زند اوستا همانند وداها ریشهای الهی دارند... آیین هندو میگوید که هر کس باید خدا را بنا بر اعتقاد یا دارمای خود ستایش کند تا با تمام ادیان در صلح و آرامش به سر برد.»
(زندگینامهی یک یوگی، پراماهانسا یوگاناندا، مترجم: فریبا مقدّم، ص ۵۷۲)
بودا اساس طریقت خود را بر سکوت و آرامش و یافتن معرفت درونی به شکل شخصی قرار داده بود و -شاید در واکنش به آموزههای مفصّل آیین ودانتا- از ارائهی هر مجموعهی عقایدی خودداری میکرد. با این همه پیروان او دوست داشتند که نظرش را دربارهی خدا بدانند ولی او به پرسشگران چیزی جز سکوت تحویل نمیداد. اواخر عمر بودا بود که یکی از پرستندگان «راما» خدای هندوها به محضر او آمد. شنیده بود شخصی راهوروش جدیدی آورده و میخواست نظرش را دربارهی خدا بداند. از بودا پرسید خدا وجود دارد؟ بودا برای اوّلینبار به این پرسش جواب داد و گفت: نه. پیروان او جشن گرفتند که بالاخره پاسخ را یافتهاند. هنوز شادی و سوروسات آنان برپا بود که یکی از دهریّون یا بیخدایان هندی (چارواکا) بیخبر از آنچه گذشت پیش بودا آمد. او هم میخواست نظر مؤسّس آیین تازه را بداند. از بودا پرسید: آیا خدا وجود دارد؟ بودا جواب داد: بله. نه آن عابد راما و نه این بیخدا غرضی جز فرونشاندن کنجکاوی خود نداشتند و هر کدام به مسیر خود رفتند ولی پیروان او متحیّر ماندند که بالاخره خدا هست یا نیست؟
هر کس (از جمله سادگورو) حکایت فوق را به گونهای تفسیر کرده است ولی قصد من از بازگویی آن نشاندادن جوّ فکری آزاد هند در حدود ۲۵۰۰ سال پیش بود. سرزمین خدایان شاهد عقاید بسیار گوناگون و متفاوت و مختلفی بود که در کنار هم زندگی میکردند. چارواکاها مانند مبلّغان مذهبی قریه به قریه میرفتند و در نفی خدایان هندوها سخنرانی میکردند و پس از یافتن پیروان یا احتمالاً شاگردانی به مکانی جدید میرفتند. از چه هنگام سرزمین آزادی فکری به وضعیّت فعلی رسید که یک هندو به دیگران بگوید «هر کس رام را نمیپرستد بهتر است از خاک هند خارج شود»؟ جواب یک جمله بیش نیست: وقتی یک دین به ابزاری در دست اهل سیاست تبدیل شد.
این جواب برای ما اهل خاورمیانه بسیار آشناست. بنیادگرایی معاصر در این نقطه از جهان با تولّد کشور اسرئیل آغاز شد که افراطیان یهود وقایع تلخ دوران جنگ جهانی و بازی اهل سیاست در تأسیس یک کشور جدید را محملی برای گسترش عقاید آخرالزّمانی خود قرار دادند. سکولاربودن کشور اسرائیل لطیفهای بیش نیست و این را بررسی اجمالی تاریخ شکلگیری و گسترش این کشور به بهترین وجه نشان میدهد. بنیادگرایی اسلامی واکنشی به بنیادگرایی یهودی بود که بعدها به تشکیل القاعده و دیگر گروههای پیکارجو انجامید و شکل شیعی آن نیز حدود چهار دهه است که بر ایران حاکم است و نتیجهی این نزاع فزاینده را همه شاهدیم.
در هند نیز حزب بهاراتیا جاناتا از مقطعی به بعد آیین هندو را به عنوان پشتوانهی فکری وعقیدتی خود گرفت و در جذب آرای هندوها و قبضهکردن قدرت نیز موفّق بود. سالها پیش این زخم با تخریب مسجد بابری به دست هندوها سر باز کرد که هنوز التیام نیافته است. شاید کسی بگوید که این گفتهها مختص افراد عوام یا سیاستزده است ولی با کمال تعجبّ از چندی پیش در سایتها و کانالهای مبلّغان معنویّت هندی نیز مطالبی در یکیانگاشتن اسلام با افراط مذهبی مطالبی نگاشته میشود. آن تبلیغهای صلح ِکل بودن و پلورالیسم شرقی با این ادّعا همخوان نیست. از دوستان هندو باید پرسید که چه کسی گاندی را به قتل رساند؟ جز یک هندوی متعصّب؟ حالا اگر کسی آیین شما را با عقاید امثال او یکی کند، به او چه میگویید؟
جدا از وجه فکری و نظری این جریان، این مسئله یک بعد عملی بسیار مهم نیز دارد. هند دارای بیش از دویست و بیست میلیون مسلمان است؛ یعنی حدود سهبرابر جمعیّت ایران. اگر جلو سوءاستفادهی سیاستبازان و ابزارانگاری دین گرفته نشود، خیلی راحت این جنگ عقیدتی به نزاعی مهیب خواهد انجامید که پایانی خوش برای آن تصوّرپذیر نیست. بر عارفان مسلمان آن سرزمین و گوروهای روشن هندوست که از حلقهی پیروان خود گام بیرون بگذارند و جلو دستدرازی اهل سیاست را بگیرند.
"زندگینامه یک یوگی"
پاسخحذفچه کتابی! و چه دورانی داشتم حین خوندنش. از اون کتابا که آدم خوندنش رو لفت میده تا زود تموم نشه.
اشتباه نکنم خود سادگوذو هم از همینهاست که «اسلام» را در ذات افراطی و سرکوبگر میداند. حداقل یک سخنرانی از او دیدم که با نیش و کنایه چنین میگفت. البته عجیب نیست چون نظر شخصی من اینست که سادگورو دوغ و دوشاب را قاطی دلرد و برای مثال گاهی مطابق میل مستمعان و در خط
پاسخحذفNew Age
میراند و آن گاهان حرفهای سطحی و بازاری هم میزند.
نقل به مضمون فرموده اید دلیل عدم تسامح ادیان و مکاتب این است که دین به ابزاری در دست اهل سیاست تبدیل شد.ه است.سخن صحیحی است اما کامل نیست. وجه دیگری هم دارد هر دین و مکتبی که
پاسخحذفقصد برتری جویی داشته باشد قطعا تساهل و تسامح نخواهد داشت و مستعد بروز فاجعه است.