یکشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۱
ظاهراً پیام بازگشت سال شصت دریافت شده که دستگیریهای ریزودرشت آغاز شده است. رسولاف و آل احمد برای بیانیّهای بازداشت شدند که اصل قضیّه فروکش کرده و خوابیده است. تاجزاده هم گویا برای چند اظهارنظر در توییتر دستگیر شده است؛ نظراتی که رهبر نظام حاکم را هدف گرفته بود و البتّه لحنی ناصحانه داشت. در این وانفسا که اطلاعات سپاه گویا میخواهد بگوید که با رفتن آن و آمدن این اتّفاق خاصی رخ نداده است حسینعلی نیّری، یکی از چهار قاضی ارشد گروه مرگ، برای اوّلین بار دربارهی اعدامهای تابستان ۶۷ حرف زده است. خلاصهی دفاع او از آن ماجرا این است که:
«روزی ۵۰ تا ۶۰ ترور در کشور اتّفاق میافتاد و در این شرایط باید حکم قاطعی داد. افرادی که در زندان بودند دوباره شلوغ کردند، انسجام خودشان را داشتند و از بیرون زندان هم کسب اطّلاعات میکردند. عناد خودشان را میخواستند ادامه بدهند. اینها میگفتند ما ضرر اقتصادی به نظام بزنیم. سیم تلفن را قطع میکردند یا لامپ را بشکنیم... یک لجبازی بچگانه که مادر بچّه را تنبیه میکند و بچّه میرود یک اذیّتی میکند. مملکتی که این همه خرج دارد با شکستن چند لامپ سرنگون میشود؟»
پیش از این مهمترین دلیل اعدام این افراد تلاش برای فرار از زندان، پیوستن به نیروهای مسلّح بیرون و ایجاد آشوب بود که با توجّه به غیرمسلّح و زندانیبودن این افراد خیلی دور از ذهن است و به فرض که چنین بوده باشد هم برای برنامهریزی جهت اغتشاش کسی را اعدام نمیکنند چون قصاص پیش از جنایت است. چندی پیش پورمحمّدی دامنهی داستانپردازی خود را گسترش داد و گفت که اینها برای حمله به جماران و بیت امام هم برنامه داشتند که به وضوح دروغ است. از نشانههایش هم این که هیئتی که با مرحوم منتظری ملاقات کردند به هیچکدام از این مسائل اشاره نکردند و اگر چنین مسئلهای بود لابد باید آنجا گفته میشد. حالا هم نیّری در مقام دفاع از این افراد هیچ اشارهای به بحث شورش در زندان و تلاش برای سرنگونی نظام نمیکند. آقایان حدّاقل با یکدیگر هماهنگ نیستند که اینقدر ضدّونقیض حرف نزنند. چطور ممکن است چنین مسئلهای وجود داشته باشد و نیّری به آن نپردازد؟
نیّری میگوید روزی فلانقدر در کشور ترور میشد، خوب این چه ربطی به افراد داخل زندان دارد؟ یکی ترور میکند، دیگری باید کشته شود؟ وی نظام را به مادر و زندانیان را به بچّه تشبیه میکند که لطیفهی تلخی است. در این تشبیه نابجا اگر بچّه در اعتراض به تنبیه مادر، مثلاً اذیّتی هم بکند، مادر چکارش میکند؟ نقرهداغش میکند یا سیم برق به او وصل میکند؟ نهایت لجبازی برخی زندانیان -به قول نیّری- تخریب وسایل زندان بوده، حکم این اعدام است یا مثلاً کاستن از ارائهی برخی خدمات در زندان و مانند آن؟ جالب اینجاست که در حالی که نیّری باید به جرمی اشاره کند که آن فجایع را توجیه کند، همین شکستن لامپ را هم بیاهمیّت میشمارد و میگوید نظام با این کارها که سرنگون نمیشود. پس تنبیه اضافی برای چه بود؟ اگر واقعاً نظام نگران آزادکردن این افراد بود که مبادا به دوستانشان در خارج بپیوندند و دردسر درست کنند، میتوانست تا پایان جنگ آنها را در زندان نگه دارد که نهایتاً تا یکسال بعد آزاد میشدند.
اگر رهبر فعلی نظام چند حرف درست در طول این چند دهه گفته باشد، یکی این است که این اعدامها ما را روسیاه خواهند کرد (نقل به مضمون به روایت میرحسین موسوی). خادمان نظام اگر یک جو شعور داشته باشند به آن ماجرا نمیپردازند چون چیزی جز روسیاهی برای آنان ندارد. یک قاضی شرع پس از سالها سکوتش را میشکند و نهایتاً به شکستن چند لامپ و بریدن سیم تلفن به عنوان جرم اضافی این افراد اشاره میکند! چیزی ورای پوچی و بیمعنایی محض.
اینطور مواقع باید به طرف گفت حرف زدن بلد نیستی حرف نزدن هم بلد نیستی؟
پاسخحذفالبته رهبر معظم چندی پس از آن واقعه از اعدامها دفاع کرد و آنها را مستحق اعدام دانست.
پاسخحذفتفاوت بین ظاهر و باطن از ویژگیهای بارز اخلاقی معظمله است.
حذفبا تشکر از تذکر دوستان، من فقط یک نقل قول از خامنهای آوردم و نگفتم که این نظر همیشگی او بود. حداقل رفقایی که مدّت مدیدی است همراه ایمایان هستند نباید بحثهای تکراری را پیش بکشند:
حذفhttps://imayan.blogspot.com/2020/05/blog-post_27.html?m=0
آنکه اشاراتش مکرر نمیشود شمایی. اشارات ما گهگاهی مکرر میشود😎
پاسخحذف