شنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۱
پیشنهاد سالها پیش فعّالان مجازی به واقعیّت این روزهای ما تبدیل شده است. بحث عدم لزوم پایبندی به قوانین نشر در ایران و سانسور جاری را خیلی وقت پیش من با حسین سناپور داشتم و حالا میبینیم که نویسندگان و مترجمان زیاد و بنامی اعلام کردهاند که دیگر لزومی نمیبینند به قوانین قرون وسطایی ایران پایبند باشند؛ کمی تا قسمتی دیر ولی به هر حال از هیچ بهتر است. البتّه خیلی پیش از اینها انتشار کاغذی و الکترونیکی برخی آثار در خارج آغاز شده بود ولی این اتّحاد برای ایستادن در برابر اعمال قدرت علیه خلاقیّت سابقه نداشته و امری مبارک است. تا همین پارسال هم ترجمهی رمانی که به ایران پس از انقلاب بپردازد در خارج همراه با نام مستعار مترجم بود و خود نویسنده هم بری از خودسانسوری نبود. عارضهی اخیر با بیانیّه و اعلامیّه حل نمیشود. سالها قلمزدن با ترس از ممیّزی حکومتی و اجتماعی نوعی از سانسور را در نویسندگان ما درونی کرده که رهایی از آن سالهای سال زمان میبرد. محافظهکاری و ترس از اندیشیدن و اندیشیده را نوشتن ملکهی ذهن بسیاری شده و این درد مزمن چیزی نیست که درمانی فوری داشته باشد.
پس از ۸۸ هم من با نوشتن یادداشتی با کسانی که به فکر نوشتن قانون اساسی تازه برای ایران افتاده بودند همراهی کردم. البتّه کسی منتظر قانوننوشتن چند نویسندهی وب نبود ولی فکرکردن به آیندهای دیگر مهمترین دستاورد این نوع فعّالیّتها بود. یکبار در تویتر یک نظرسنجی گذاشتم بین چند نوع ساختار حکومتی که شامل سیستم فعلی هم میشد. یکی از خادمان بیجیره و مواجب نظام به کنایه گفت که انگار منوی رستوران است! نه، منوی رستوران نبود ولی تلاش برای رهایی از چرخ عصّاری تکرار با تخیّل شکلی دیگر از زیست سیاسی بود، گیرم به جایی نرسد. منتقد مذکور گویا حتّی توان خیالپردازی هم نداشت.
پیشنهاد علیرضا بهشتی برای تشکیل مجلس مؤسّسان و تغییر قانون اساسی نیز در جایی که حکومتش کمترین تغییر در رفتار را نمیپسندد شاید به نظر بیهوده بیاید ولی این پیشنهاد از چند جنبه مهم است. طرح این امر در داخل کشور مهمترین وجه آن است که زمین تا آسمان با کسانی که در فضای آزاد خارج هرچه میخواهند میگویند فرق دارد. توان اثرگذاری ساکنان خارج بر اعتراضات داخل دستبالا در همین حد است که میبینیم؛ با پیوستن منتقدان داخلی است که امر جدّی خواهد شد و اگر عقلای داخل و خارج به نوعی اتّحاد و هماهنگی برسند، آن وقت است که باید ساعت شنی تغییر را برعکس کرد. طرح این پیشنهاد در خارج از فضای مجازی و گویندهی آن یعنی فرزند اوّلین مسئول قوّهی قضا هم بر اهمیّت این پیشنهاد میافزاید.
خیلی مهم است که فعّالان داخل از مرحلهی دادوستد با حاکمیّتی که خود را نمایندهی خدا روی زمین میداند به درانداختن طرحهای جدید روی بیاورند. حکومت فعلی حتّی توان اندک انعطاف در پروندهی هستهای و امضای برجامی که به نفع خودش هم هست ندارد، بعد بپذیرد که حکومت مطلقه را با دیگران شریک شود؟ بهشتی در پایان سخنانش گفته که حاکمیّت باید ببیند که میخواهد ایران بماند یا نه؛ همین حرف را باید به منتقدان داخلی هم گفت که آیا به ماندن ایران علاقمندید یا نه؟ اگر هستید بدانید که راهش همکاری و همفکری با کسانی است که اولویّتشان پایداری و سرافرازی ایران و ایرانیان است نه امور وهمی و آرزوهای آخرالزّمانی.
پ.ن: نهضت آزادی هم خواستار تغییر قانون اساسی شده است. چه خوب که این موضوع به مطالبهای همگانی تبدیل شود.
جواب نسبتا تند آقای سناپور به شما تعجببرانگیز است. از داستاننویسی که قاعدتا میتواند همه شخصیتهای مثبت و منفی قصهاش را درک کند و به آنها فرصت حرف زدن بدهد بعید بود.
پاسخحذف*واضح است که منظورم لحن ایشان است نه محتوای حرفشان.
دوزاری اصلاحطلبای سابق مثل همیشه خیلی دیر میوفته. همیشه یک قدم از تحولات جامعه عقب ترن
پاسخحذف