اجرای بی‌تنازل «زن، زندگی، آزادی»

                                                                                                                   شنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۱

   

فهم اینکه خیزش ژینا همه‌چیز را عوض کرد، حالا با بیانیّه‌ی میرحسین موسوی بیشتر واضح‌تر می‌شود. کسی که تمام تاروپودش از انقلاب سال ۵۷ شکل گرفته و «اجرای بی‌تنازل قانون اساسی» ‌شعار معروفش بود، گذشته از اینکه بارها به تغییرپذیربودن قانون اساسی اشاره کرده بود ولی اکنون و با ادامه‌ی تصلّب و انعطاف‌ناپذیری ساختار نظام و خادمانش چاره را در یک تغییر بنیادین می‌بیند و راهی که پیشنهاد می‌کند تفاوت چندانی با براندازان نظام ندارد.

 

مخاطب این بیانیّه کیست؟ به نظرم پیش از اینکه به دنبال مخاطب این بیانیّه باشیم، باید آن را یکجور اعلام نظر شخصی و جداکردن راه خود از کلیّت نظام بدانیم. موسوی تفاوت فکری آشکاری با براندازان خارج دارد، اکثریّت بدنه‌ی فعّالان اصلاح‌طلب شعور، توان یا جرأت همراهی با پیشنهاد او را ندارند و افراد عادی جامعه که به اصلاح‌طلبان رأی می‌دادند نیز روزبه‌روز در حال تغییر جبهه‌ی سیاسی خودشانند. 

 

در عین حال می‌توان گذشته از نیّت موسوی پرسید که کارکرد این بیانیّه چیست؟ مهمترین کارکرد آن جمع‌کردن افرادی است که از یک‌طرف از گذشته‌ی اصلاح‌طلبی خویش عبور کرده‌اند و از سوی دیگر اشتراک فکری کمی با براندازان خارج‌نشین دارند. حمایت مصطفی تاج‌زاده، فائزه هاشمی، ‌سعید مدنی، ‌امیرسالار داوودی،‌ مهدی محمودیان،‌ مصطفی نیلی و حسین رزاق شاید طلیعه‌ی جمع‌شدن کسانی باشد که با تغییر زمانه همراه شده‌اند، حقّ زنان و جوانان را در تعیین سرنوشت‌شان پذیرفته‌اند، به اهمیّت نقش ‌قومیّتها و مذاهب در اداره‌ی کشور اذعان دارند و حول محور «زن،‌ زندگی، ‌آزادی» در پی ساختن یک بنای جدیدند،‌ کمی جلوتر از ایده‌ی اصلاح ساختاری امثال قدیانی که منتظرم او و امثال او هم به موسوی بپیوندند.

  

در نوشته‌ی پیش گفتم که استدلال بر اساس دین یا حتّی عقل با نظام به بن‌بست رسیده؛‌ نظام حاکم است چون زورش می‌رسد، سعی می‌کند با همین اهرم مسیرش را ادامه دهد و حتّی تلاشی برای موجّه‌سازی اعمال خود نمی‌کند. پس نقد کردار و گفتار نظام به هیچ نتیجه‌ی ملموسی نخواهد رسید؛‌ همه‌ی حرفها گفته شده و همه‌ی راهها را رفته‌ایم. این بیانیّه‌ی میرحسین و انگشت‌نهادن بر نام ایران را مقایسه کنید با نامه‌ی جمعی از اصلاح‌طلبان در دفاع از نهادی نظامی که نه در نام و نه در عمل به ایران تعلّق ندارد. وقتی نهایت راه جدیدی که خیزش ژینا پیش پا گذاشته انتخابات آزاد برای تعیین حقّ سرنوشت و گزینش نوع نظام سیاسی باشد، هر شخصی که موافق این راه باشد یاری‌رسان است چون در نهایت مردم حرف اوّل و آخر را خواهند زد. در مرحله‌ی بعد اتّحاد نیروهای مخالف داخل و خارج گامی بلند خواهد بود که ساعت شنی حیات خودکامگی را واژگون خواهد کرد.

۵ نظر:

  1. نیروهای مخالف خارج از کشور؟ کی ها ؟ نمونه لطفا

    پاسخحذف
  2. "اکثریّت بدنه‌ی فعّالان اصلاح‌طلب شعور، توان یا جرأت همراهی با پیشنهاد او را ندارند"
    کلیدواژه "شعور" است که ندارند. اگر فهم و شعور باشد، جرات و توان هم خواهد بود.

    پاسخحذف
  3. یادداشت موسوی بیانیه نبود، وصیت‌نامه بود. او با این کار مرگ سیاسی خودش را اعلام کرد.

    پاسخحذف
  4. در عین اینکه صداقت میرحسین موسوی ستودنی است اما ایشان دو ضعف مهم دارد که نمی تواند به عنوان رهبر اصلاحات،تغییرات، انقلاب و نظایر آن باشد:
    نخست آنکه قدرت تصمیم گیری و سازمان دهی در زمان های سرنوشت ساز را ندارد و دچار تردیدمی گردد.
    دوم آنکه یک رهبر باید قبل از حرکت جامعه،تصمیم گیری کند نه بعد از آنها!
    حالا که مردم تصمیم خود را برای گذار از جمهوری اسلامی گرفته اند،بیانیه دادن دیگر بازخورد مثبتی نخواهد داشت و بیشتر به همراه شدن با تحولات شباهت دارد.
    یک نکته حاشیه ای هم در مورد جناب میرحسین موسوی عزیز قابل ذکر است وقتی ایشان بر "اجرای بی تنازل قانون اساسی" تاکید می کردناخواسته به نفع نظام و رهبری شعار می داد زیرا کل قانون اساسی بر مبنای "ولایت مطلقه"بنا شده است و هر حقی برای مردم با عناوینی مثل اختیارات نامحدود رهبری ،مصلحت نظام و مخل امنیت بودن و نظایر آن بلاموضوع شده است.
    این هم یکی از اشتباهات میرحسین بود!

    پاسخحذف
  5. حرفای خاتمی رو بعد از بیانیه موسوی دیدی؟ قبلا فقط همراه جامعه نبود، حالا جلو حرکتش رو میگیره.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics