طالبان و طلبه‌ها

                                                                                                                 یکشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۲


بین حکومت طالبان و نظام طلبه‌ها درگیری مختصری پیش آمده که متأسّفانه به کشته و زخمی شدن چند مرزبان انجامیده است. چند نکته در این بار:

 

۱- ایران به‌خاطر وضعیّت جغرافیایی و منطقه‌ای نیاز به یک ارتش حرفه‌ای دارد. جوانانی که با یک دوره‌ی کوتاه آموزشی به عنوان سرباز به کار گرفته می‌شوند توانایی نبرد مؤثّر ندارند و این را در جنگ با عراق به خوبی دیدیم. نه تنها در زمینه‌ی جنگ‌افزارها بلکه در موضوع نیروی انسانی نیز کیفیّت بر کمیّت ارجحیّت دارد. کوتاه‌کردن دوره‌ی سربازی برای جلوگیری از اتلاف عمر جوانان و تشکیل یک ارتش حرفه‌ای از برنامه‌های هر حکومتی در آینده خواهد بود. همین الآن هم سربازان دست‌بالا باید در مناطق شهری مشغول شوند نه نواحی مرزی که امکان درگیری وجود دارد. در مرحله‌ی بعد استفاده از نیروهای بومی هر منطقه است که با آشنایی با محیط و تهدیدهایی خاص هر استان احتمال تشنّج،‌ درگیری و تلفات را به حدّاقل می‌رسانند. 

   

۲- فلاحت‌پیشه گفته است که «شاهرگ ترانزیت مواد مخدر طالبان از ایران را بزنید.» می‌دانید که این حرف اعتراف ضمنی به چیست. در اینکه عمده‌ی درآمد طالبان از کشت خشخاش و فروش مواد مخدر است که همه اتّفاق نظر دارند ولی این گفته یکی از معدود مواردی است که ترانزیت آگاهانه و رسمی مواد از ایران از زبان رئیس کمیسیون امنیّت ملّی مجلس اعلام می‌شود. فقط گاهی در اخبار می‌خوانیم که در مرزهای غربی -و اخیراً آبهای جنوبی- محموله‌ی مواد مخدر توقیف شد یا فلان کشتی از مقصد ایران به خاطر داشتن مواد توقیف شد. نیروهای نیابتی ایران هم به طور وسیعی از مواد مخدّر و قرص‌های روانگردان به عنوان منبع درآمد استفاده می‌کنند. واقعاً این بدنامی را باید به نظام ولایی تبریک گفت. حالا فلاحت‌پیشه می‌گوید که منبع درآمد طالبان را کور کنید؛ ‌ایشان نمی‌داند که این ترانزیت فقط منبع درآمد برای طالبان نیست بلکه برای نظام هم هست؟ ایشان اگر از نظام بپرسد که بین این منبع درآمد و تلفات گاه‌وبیگاه مرزداران یکی را انتخاب کنید چه جوابی خواهد شنید؟ 

 

۳- خروج از مسیر راستی و درستی و عمل بر اساس مصلحت با نظام کاری می‌کند که با پاکستان کرد. مؤسّسان و حامیان طالبان خود درگیر مشکل طالبان پاکستانی شده‌اند. به نظر می‌رسد سیاست اوّل و آخر نظام دشمنی با امریکا و خروج آن از منطقه است حتّی اگر به قیمت بازگشت حکومت قرون وسطایی طالب‌ها باشد. برای همین هم از ائتلاف نیروهای آزادیخواه حمایت نکرد چون می‌دانست که مسعود رابطه‌ی خوبی با  غرب دارد. در ایران هم مولوی عبدالحمید بار دیگر با رجحان‌دادن مناسبات فکری بر منافع ملّی و اتّخاذ موضع میانه بین ایران و افغانستان نشان داد که منتقدی با دید محدود است و نباید او را بیش از سخنگویی قومیّت و مذهب خود جدّی گرفت.

 

۴- پوشش خبری رسانه‌های نظام درباره‌ی این درگیری بسیار ناچیز بود در حالی که سخنان رئیسی و دیگر مسئولان درباره‌ی حقابه‌ی هیرمند پوشش داده شد. تحلیل این امر به روانشناسی جوّ حاکم بر نظام و خادمان آن برمی‌گردد که هارت و پورت و رجزخوانی خریدار دارد و نشانه‌ی قدرت است امّا دادن تلفاتی که قرار نیست پاسخی دریافت کند نشانه‌ی ضعف است پس لاپوشانی می‌شود. در سوریه هم وضع از همین قرار است.

 

حرف آخر را در این زمینه کسی زد که گفت این درگیری‌ها «اختلاف خانوادگی» است. واقعاً هم طالبان پاکستانی و طلبه‌های ایرانی از یک خانواده‌اند. نه طالبان نماینده‌ی افغانستان و نه طلبه‌ها نماینده‌ی ایرانند. وزیر امور خارجه گفت که فقط حکومت نیروهای فراگیر در افغانستان را به رسمیّت می‌شناسد. کسی نداند فکر می‌کند که چنین حکومتی در ایران وجود دارد پس طبیعی است که این دو اقلیّت مذهبی‌نما با هم کنار بیایند.

۲ نظر:

  1. سلام
    سربازی اجباری با هر کیفیتی نقض حقوق اساسی افراده، انتظار از روشنفکرانی مثل شما اینه که این اصل اساسی را در هر تحلیل و تجویزی مد نظر داشته باشید.

    پاسخحذف
  2. اختلاف خانوادگی؟
    حتما کوثری و شریعتمداری خط و نشون کشیدنهای اعضای طالبان برای ایران رو به حساب جوک گفتن اعضای خانواده شون گذاشتن.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics