رذیلت آگاهانه در عاشورا

                                                                                                                   جمعه ۶ امرداد ۱۴۰۲


ارسطو فضیلت را همعنان معرفت می‌داند یعنی هرچه معرفت بالاتر رود فضیلت نیز افزون می‌شود. هر رذیلتی تابع جهل است و عامل آن به دلیل جهل ناشی از شرّ نهفته در آن عمل و پیامدهایش به آن دست می‌یازد. می‌توان در این رأی چون‌وچرا کرد و پرسید که مثلاً‌ آنکه سیگار می‌کشد آگاه به ضرر ناشی از آن نیست؟ جواب ارسطو احتمالاً این است که چرا ولی تا حدودی یعنی این ضرر خودش را بلافاصله نشان نمی‌دهد و شخص با ناچیز انگاشتنش آن را نادیده می‌گیرد.

 

بحث عصمت در کلام نیز فرع علم است یعنی کسی که معصوم است آنقدر به مضار و منافع یک عمل آگاه است که امکان ندارد دست به اشتباه بزند نه اینکه عصمت چیزی مجزّا باشد و مانع ارتکاب اشتباه شود. از این عصمت‌های جزئی دیگران هم دارند و بسته به وسعت‌یافتن علم، امکان مصونیّت از اشتباه نیز گسترش پیدا می‌کند.

 

شاید هم انگیزه‌های پشت آگاهی ما یا منافع و لذّات یک عمل گاهی به قدری قوی می‌شوند که شخص آگاه به شربودن یک عمل باز هم آن را انجام می‌دهد. در آیه‌ی ۱۴ سوره‌ی نمل در توصیف فرعون و قومش می‌گوید که آنها پس از دیدن معجزات موسی (ع) در عین اینکه کاملاً آگاه به حقانیّت او بودند و به مرز یقین رسیده بودند باز هم او را انکار می‌کردند.

 

مأمون عباسی در مناظره یا مکاتبه با علمای اهل سنت با شدت و حدّت از لیاقت و شایستگی علی (ع) برای خلافت پیامبر می‌گفت و شعر می‌سرود، به گونه‌ی که اگر کسی نام او را حذف کند خواننده گمان می‌کند که با یک متکلّم متعصّب شیعی طرف است. همین مأمون امام رضا را به شهادت رساند. خود او جایی ادّعا می‌کند که شیعه‌بودن را از پدرش هارون آموخته و در جواب حاضران که می‌پرسند پس چرا امامان شیعه را می‌کشت گفت: چون مُلک عقیم است؛ یعنی به کسی نمی‌رسد و اگر کسی سر راه حکومت یک مَلِک قرار بگیرد محکوم به نابودی است.

 

یکی از بسیار وجوه حادثه‌ی کربلا آگاهی کامل لشکری است که به جنگ حسین بن علی (ع) رفتند. دست‌کم در تاریخ اسلام نداریم جایی را که دو جبهه‌ی خیر و شر اینچنین آگاه و عارف به خود و طرف مقابل رویاروی هم قرار گرفته باشند. قبل و بعد از آن، اسلام‌های خشک‌مقدّسی یا جاهلانه را داریم که به جنگ نور می‌روند ولی نه تا این حد که گروهی به فردی نامه بنویسند که تو را لایق و شایسته‌ی خلافت می‌دانیم و حاضریم به تو کمک کنیم سپس همانها کمر به قتلش ببندند. عاشورا به عنوان یکی از برترین نمایش‌های امر مطلق جنبه‌های پرشماری دارد و بسیاری را به حیرت افکنده و آنچه به اختصار نوشتم تنها یکی از آن جنبه‌هاست.

 

مرتبط:‌ خرافه‌ها و عاشورا

۴ نظر:

  1. می‌توان حرفها زد وقتی به مطلب چهارده سال پیش لینک می‌دهید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. یکی‌اش این است که جهان هر آن در حال تغییر است. ما اگر خیلی هم عقب مانده باشیم با چهارده‌ماه قبل خود فرق داریم؛ چه رسد چهارده‌سال. بگذار در آینه‌ی گذشته هم گاهی نگاهی بکنیم.

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.