روحانیّت و نظام ِغیرروحانی

                                                                                                                 سه‌شنبه  ۴ مهر ۱۴۰۲


حالا که در ایمای پیش صحبت از نقد اسلام سنّتی بر نظام ولایی شد بد نیست یادی از دو فایل صوتی و تصویری کنم که چند ماه پیش منتشر شد ولی در وقتش به آن نپرداختم. 

 

اوّل سخنان مرحوم آیت‌الله گلپایگانی زعیم حوزه‌ی قم در مخالفت با شعار «مرگ بر ضدّ ولایت فقیه» در ابتدای انقلاب است. ایشان که اصلاً اهل ورود در مباحث سیاسی نبود و از ابتدای سخنانش برمی‌آید که چقدر تردید داشته، توضیح می‌دهد که مبحث ولایت فقیه موافق و مخالف زیادی در میان فقها دارد و درست نیست که یک بحث اختلافی فقهی به میدان سیاست کشیده شود و برای مخالفان آن آرزوی مرگ شود. جالب اینکه اضافه می‌کند حتماً آیت‌الله خمینی این شعار را نشنیده است و گرنه راضی نبود. برعکس آنچه گلپایگانی می‌گوید تا سالها بعد این شعار و مشابه این شعار در حضور خمینی سر داده می‌شد و او هیچ مخالفتی نمی‌کرد که طبعاً به معنای موافقت با محتوای آن شعار بود که تا کنون نیز عامّه‌ی نظام‌باوران بدون توجّه به معنای دقیقش روبات‌وار آن را تکرار می‌کنند. با اینکه حلقه‌ی درس ایشان یک محفل کاملاً سنّتی بود ولی در پایان عدّه‌ای سعی می‌کنند نظم جلسه را به هم بزنند که با واکنش ایشان مواجه می‌شوند.

 

مورد دوّم سخنان مرحوم آیت‌الله شمس خراسانی بود که پس از وفات ایشان منتشر شد. من سالها پیش نوشتم که در کتب عربی که برای شیعیان خارج از کشور منتشر می‌شود طرفداران رهبرنظام ادّعا کرده‌اند که ایشان اجازه‌ی اجتهاد از کسانی مانند مرحوم آیت‌الله میلانی داشت که ادّعای غریبی بود. اگر کسی اجازه‌ی اجتهاد از میلانی داشته باشد نیازی ندارد که فقهای مجلس خبرگان را به صف کند که اجتهاد او را تأیید کنند. خامنه‌ای ممکن است از ایشان تنها اجازه‌ی روایت حدیث داشته باشد که تفاوتش با اجازه‌ی اجتهاد از زمین تا آسمان است. بعدها این ادّعا به منابع فارسی هم کشیده شد و امروز مدام نقل می‌شود.

 

آیت‌الله شمس که یکی از سه شاگرد مبرّز میلانی بود توضیح می‌دهد که اصلاً نفس حضور خامنه‌ای در درس میلانی برای ایشان احراز و اثبات نشده است، چه رسد به گرفتن اجازه‌ی اجتهاد. تماس مقامهای نظام با ایشان برای قانع‌کردنش هم در نوع خودش شنیدنی است به‌ویژه وقتی با اهدای پول تلاش می‌کنند او را ساکت کنند. ایشان اهدای پول خامنه‌ای را به تعارف پول معاویه به ابوذر تشبیه می‌کند!

 

در زمانی که نفرت از ملبّسان به لباس روحانیّت از انداختن عمامه‌ی آنان به حمله‌ی فیزیکی به خود آنان رسیده جا دارد مدام یادآوری شود که هر آخوندی مدافع نظام نیست. برخی اشکال می‌کنند که چرا ساکتند و خروش برنمی‌آورند؟ ضمن ارج‌نهادن روحانیانی که با دست‌شستن از بسیاری امتیازات به نقد نظام مشغولند، فقط برای نمونه می‌پرسم: با توجّه به اینکه بسیاری از هنرمندان، ‌روشنفکران و روزنامه‌نگارانی که حالا در خارج برای نظام رجز می‌خوانند زمانی ساکن ایران بودند، کدامیک از آنان با لحنی حتّی نزدیک به آنچه الآن در خارج به کار می‌برند جرأت سخن گفتن داشتند؟ کنار گود نشستن و صدور دستور لنگ‌کردن زحمت زیادی ندارد.

 

مرتبط: مرجعیّت رهبرنظام، مجتهد مقلّد

۳ نظر:

  1. دیدن کامنت سالها پیش در یک ایمای قدیمی چه احساسی داره؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. حس همراهی با آخرین عیّار.
      تکرو، کله‌شق، فراری از شبکه‌های اجتماعی و دارای روابط عمومی نزدیک صفر.

      امضا: کارگروه انتقاد سازنده

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics