جملههای سینمایی -۷۰ چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۲
هامون ۱۳۶۸
خواب میبینم که در کنار دریا هستم و با عدهای آشنا و غریبه به سویی میروم. انسان از آن چیزی که بسیار دوست میدارد خود را جدا میسازد. در اوج خواستن نمیخواهد. دراوج تمنّا نمیخواهد. دوست میدارد اما در عین حال میخواهد که متنفر باشد. امیدوار است امّا امیدوار است امیدوار نباشد. همواره بیاد میآورد امّا میخواهد که فراموش کند.
Brubaker 1980
هنری بروبیکر رئیس جدید و اصلاحگر زندان، اجساد زندانیان به قتل رسیده را پیدا کرده و در برابر پیشنهاد مصالحه برای نادیدهگرفتن آنها مقاومت میکند.
لیلیان گری: واقعاً فکر میکنی گزینهی دیگهای نیست؟ راهحل میانهای وجود نداره؟
بروبیکر: نه، از دید من حقیقت رو نباید فدای مصلحت کرد. با سیاستبازی میشه ولی از لحاظ اخلاقی نه.
Novitate 2017
راهبهی ارشد صومعه پس از یک سخنرانی از داوطلبان راهبگی میپرسد: سؤالی هست؟
یک دختر دستش را بالا میبرد.
راهبه میگوید: دستت رو پایین بنداز. داوطلبان سؤال نمیکنند.
The Three Musketeers 2023
کاپیتان ترویل: چرا نامهت سوراخه؟
دارتانیان: بهم شلیک شد. کتاب مقدس جلو گلوله رو گرفت.
کاپیتان: تو اولین کسی که دین امسال از مرگ نجاتش میده.
اجارهنشینها ۱۳۶۵
عباسآقا: مرتیکه مزقونچی تو گفتی میخوای دو تا گلدون بزاری سر پشت بومت که با صفا بشه، نه اینکه ورداری سرتاسر سقف خونهی مردمو اینجوری برینی بهش.
سعدی: مگه چه عیبی داره؟ دو تا سوراخ پیدا شده خب میگیرمش امّا عوضش تو این سیستم من...
عباسآقا: سیستم من، سیستم من؛ بشاش به این سیستم!
پیشین: دل ِدلدادگی
آقا زدی به سیم آخر!
پاسخحذفسیم آخر زده به ما
حذف