نرگس به عنوان نماد

                                                                                                                    شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲

  

نرگس محمّدی نماد تمام‌عیاری از زن ایرانی و رابطه‌اش با سیاست عقیم و جامعه‌ی سقیم ایرانی است. بهترین نمونه از زن ایرانی به خودآگاهی رسیده که از مبدأ تلاش برای احقاق حقوق بشر و امید پرپرشده به اصلاح امور، مقصدی به جز زندان نیافت. حکایت زندان‌ها و احکام پیاپی و سرپیچی‌های مدام او بلافاصله پس از آزادی مشروط به جایی رسید که سالهاست از دیدن خانواده و فرزندانش محروم شده است. بخش نه‌چندان کوچکی از جامعه‌ی معترض نیز با او بر سر مهر نبوده‌اند؛ از به‌یادآوردن فلان موضع‌گیری سیاسی در دو دهه قبل که شرایط اجتماعی و سیاسی ایران کاملاً متفاوت بود تا تمسخر ظاهر آراسته‌ی او که کنشی علیه خواست حاکمیّت برای شکستن ظاهر و باطن زنان زندانی است. نرگس محمّدی از هر دو سو زیر فشار بود ولی ایستاد و درس ایستادگی داد.

 

سالها پیش شیرین عبادی نیز چنین فرصتی به دست آورد تا کمکی برای تسهیل روند تغییر در ایران باشد ولی با هدایت مسئولان نظام و انتخاب نادرست خودش به خارج رفت تا تأثیرگذاری او بر جامعه به کمترین حد برسد. نرگس محمّدی نیز از پیشنهاد مأمورانی می‌گفت که به او گفته بودند حاضرند پاسپورتش را به او بدهند تا برود. تجربه نشان داده که هر فعّال سرشناسی به محض خروج از ایران مدّت کوتاهی در معرض دید قرار می‌گیرد و سپس به یکی از بی‌شمار طرفهای مصاحبه‌ی رسانه‌های فارسی‌زبان تبدیل می‌شود و تمام. با درک شرایط متفاوت هر کدام از مهاجران باید اعتراف کرد که اگر کسی بتواند بماند و تلاش کند، اثری ده‌ها برابر بیش از کسی دارد که در خارج به سر می‌برد.

 

اعطاکنندگان جایزه‌ی نوبل این بار قلب واقعی نظام ولایی را نشانه گرفتند: زندان. جایی که باطن نظام است و محکی سخت برای ادّعاهای عدالت‌طلبانه‌ی حکومت ولایی. در ایمای پیش نوشته بودم که نظام حتّی در حیاط‌خلوت خودش هم دیگر در امان نیست و چه جایی خصوصی‌تر از تاریکخانه‌ی نظام. خیزش ژینا جنبشی عمدتاً زنانه بود ولی بیشتر فعّالان سیاسی ایران را چه در داخل و چه خارج از کشور مردها تشکیل می‌دهند. البتّه جنسیّت نه معیار است و نه دیواری بین تغییرخواهان ولی چه خوب است که زنانی همچون نرگس محمّدی در این تغییرخواهی نقش پررنگ‌تر بلکه محوری‌تری داشته باشند. 

۱ نظر:

  1. سیاست عقیم و جامعه سقیم لازم و ملزوم یکدیگرند. مسئله اینجاست که ما فکر می‌‌کنیم مشکل فقط آن بالاست و "مردم" ما لایق حکومت خیلی بهتری هستند. چقدر مشکلات فرهنگی و اجتماعی آسیب‌شناسی شده؟ سال ۵۷ هم اشتباه بزرگ همین بود که با عوض شدن روکش فکر کردیم ایران بهشت می‌شود. دیو چو بیرون رود فرشته در آید!

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.