جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲
خاتمی: اصلاحطلب واقعی با انتخابات، با حاکمیّت و بهخصوص با مردم قهر نخواهد کرد. برعکس دلش میخواهد در کنار مردم، با مردم و به نفع مردم عمل کند. این قدرت حاکم است که با اصلاحطلبی قهر کرده است.
- دربارهی همین یک عبارت خاتمی میتوان حرفها زد، به ویژه دربارهی رابطهی اصلاحطلبان با «حاکمیّت» و با «انتخابات» ولی اینها را فعلاً کنار میگذارم و به رابطهی آنها با مردم میپردازم.
میدانیم که واژهی «مردم» واژهای است که خیلی راحت به کار میرود و میتوان از آن به سادگی سوءاستفاده کرد. باز هم میدانیم که در کنار مردم بودن الزاماً به معنی پیروی بیچونوچرا از آنان نیست چرا که مردم (اینجا: اکثریّت جامعه) میتوانند خطا کنند و سیاستمدار واقعی تابع اکثریّت خطاکار نمیشود زیرا گرچه در میدان عمل رأی اکثریّت ملاک است ولی از لحاظ نظری درست و غلطبودن ربطی به بیشتر یا کمتربودن پیروان یک نظر ندارد.
پرسش اینجاست که اگر اکثریّت «مردم» به این نتیجه برسند که کاری کنند یا نکنند، اصلاحطلبان تا کجا حاضرند که با آنان و در کنار آنان باشند؛ مثلاً اگر اکثریّت جامعه -به هر دلیلی- انتخابات را در شرایط فعلی امری بیهوده بلکه مهر تأییدی بر ناراستیهای حاکمیّت دیدند، بین کنار مردم بودن و انتخابات (یعنی دو خط قرمز خاتمی) کدام را انتخاب خواهند کرد؟ این پرسشها را میتوان جور دیگری هم پرسید و گفت که در وقایع چند سال گذشته (۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱) آنان چقدر کنار مردم معترض بودند؟ طبعاً منظورم همراهی و همنظربودن با مردم نیست ولی بین دو قطب اعتراض مردم و سرکوب حاکمیّت نمیتوان فقط گفت که من با هر دو قهر نیستم.
ناگفته نماند که «مردم» نباید فقط عامّهی مردم یا «عوام» در نظر گرفته شوند؛ قشر عظیمی از صاحبنظران داخل و خارج که الزاماً برانداز هم نیستند، به بنبست رسیدن سیاست در ایران با حاکمان فعلی را گوشزد کردهاند و موضعگیری شفّافی دربارهی وقایع داخلی داشتهاند و ماجراجوییهای خارجی ایران از یمن و سوریه و فلسطین تا اوکراین و دیگر مناطق را نقد کردهاند که بیانیّهنویسان «اقلیّت خوب» از سیاستبازان حرفهای گرفته تا چند استاد متوسَط دانشگاه در برابر آنان وزنی ندارند.
برعکس گفتهی خاتمی قدرت حاکم با اصلاحطلبان قهر نکرده بلکه آنان را طرد کرده است. نخبهها و متوسطّان را حذف و گروه بیخاصیّت و ناشناسی را شرف حضور در انتخابات داده تا «اقلیّت خوب» باشند. گرچه اقلیّت خوب در بیانیّهی اصلاحطلبان گروه کوچکی است که قرار است از دید معیارهای جهان سیاست و برای مردم «خوب» باشند ولی در عمل آنان تلاش میکنند که برای حاکم یک «اقلیّت خوب» باشند. در ضمن با توجّه به اینکه حاکمیّت قدرت را به طور کامل در دست دارد و نه تنها با اصلاحطلبان بل به گفتهی خاتمی با نفس «اصلاحطلبی» قهر کرده است، چگونه باز هم میتوان دم از اصلاحطلبی زد؟ این پرسش استفهامی است نه الزاماً انکاری؛ اگر کسی میتواند، جواب بدهد.
یادآوری و تکرار تاریخ: دستاورد اصلاحطلبان از رضایتدادن به یک «اقلیّت قوی» در برابر ردًصلاحیّتهای گسترده در سال ۸۶ چقدر بود؟
شاید جواب در تحلیل رسیدن از «اقلیّت قوی» به «اقلیّت خوب» نهفته باشد.
اصلاحطلب خوب اصلاحطلب زندانی است.
پاسخحذفنقل قول تقریبا موثق از مقام معظم ایزدنشان. یکی به خاتمی بگه اصلاحطلب واقعی یعنی مصطفی تاجزاده.
میتوان این سوال را هم از خاتمی پرسید:
پاسخحذفاگر "مردم" نه در انتخابات شرکت کردند و نه به شما رای دادند، میپذیرید که آنها دیگر از شما عبور کردهاند و با شما کاری ندارند؟