ایماگویه‌های شاملو

                                                                                                                 یکشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۳

ترجیح می‌دهم شعر شیپور باشد نه لالایی؛ بیدارکننده باشد نه خوب‌آور.

 

بگذار آنکه بی‌هنگام به خواب رفته به ترقّه‌ی آگاه بیداردلی دو ذرع از جا بجهد.

  

هیچ‌کس آنقدر دانشمند نیست که بداند احمق چطور فکر می‌کند.

  

زندگی اجتماعی بدون اخلاق محال است امّا ما حق نداریم چیزی را که مطابق عادت ماست اخلاق بخوانیم و چیزی را که خلاف آن بود ضداخلاق بدانیم.

 

طبع طنزآفرین جامعه در زمینه‌ی ریشخند قدرت و نقد فریبکاریها و رسوایی زورمستان مردم‌سوار معجزه‌ها به ظهور رسانده است.

 

خودکامه حشره‌ای است که از فرط حماقت گرفتار خودفیل‌بینی شده است.

 

گدایی از مردم دست‌کم یکی دو سه آب شسته‌رفته‌تر از آن است که نواله‌خور دستگاه ظلم باشی.

 

یک آلت قتاله ممکن است فوق‌العاده زیبا باشد ولی من از مشاهده چنین زیبایی حالم به هم می‌خورد.

 

افسوس که مشت همیشه هم نمونه‌ی خروار نیست.

 

و قبول کن که آفتاب‌ها از میان سیاهی‌های مرکّب‌ چاپ طلوع می‌کند نه از جرقّه‌های تفنگ و برق صاعقه و از شمشیرهای صیقل‌خورده.


پیشین: ایماگویه‌های تولستوی

۲ نظر:

  1. خانمی که امسال برنده نوبل شد نویسنده خوبیه ولی ما همین الان چند نویسنده زنده مثل اون داریم چه برسه به چند دهه گذشته. تصور اینکه شاملو و بزرگای ادبیات ما به خاطر شرایط فرهنگی و سیاسی ایران در دنیا شناخته نشن واقعا خیلی دردآوره.

    پاسخحذف
  2. - اینک دریای ابرهاست...
    اگر عشق نیست
    هرگز هیچ آدمیزاده را
    تاب سفری این‌چنین
    نیست!

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.