ولایت احمدآقا

                                                                                                            دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴

  

ابراهیم یزدی در این گفتگوی خیلی مهم که بسیاری از مسائل اوّل انقلاب و جنگ را آشکار می‌کند جایی می‌گوید که چندبار تلاش کرده با آیت‌الله خمینی درباره‌ی لزوم پایان‌دادن به جنگ دیدار کند ولی سیّداحمد خمینی مانع می‌شده است. تا اینکه خود آیت‌الله خواستار دیدار با یزدی شده و به پسرش می‌گوید که او را به حضورش بیاورد. یزدی می‌گوید: «احمدآقا به من تلفن زد و گفت که آقا می‌خواهند شما را ببینند، می‌گویند که فلانی چرا با ما قهر کرده است. گفتم نه، من با کسی قهر نکرده‌ام. اگر شما بگذارید، ایشان را می‌بینم. وقتی به جماران رفتم، اولین حرفی که احمدآقا قبل از دیدار با امام به من گفت این بود که به آقا نگویید من نمی‌گذاشتم تو بیایی ایشان را ببینی!»

 

روایت دست اوّل بالا، مشت نمونه‌ی خروار کارکرد احمد خمینی در بیت رهبری بود. چندسطر پایین‌تر مصطفی چمران هم شامل همین ممانعت از ملاقات می‌شود. در گفتگوی فوق کروبی و هاشمی هم گاهی شریک او می‌شوند ولی بازیگر نقش اوّل احمدآقاست. از یک‌دهه‌ی اوّل انقلاب اطلاعات بسیار اندکی در دسترس است ولی همین اندک هم نشان می‌دهد که با توجّه به فصل‌الخطاب‌بودن نظرات رهبر وقت، اطرافیانش سعی می‌‌کردند با محدودکردن اطلاعاتی که به او می‌رسد یا حتّی دادن اطلاعات کذب* بر داوری او اثر بگذارند. البتّه این مسئله به هیچ‌وجه نافی مسئولیّت شخص سیّدروح‌الله خمینی در تصمیم‌هایی که گرفت نمی‌شود. فقط نمونه‌ی فوق را ملاحظه کنید؛ تغییر تصمیم درباره‌ی ادامه‌ی جنگ به تنهایی می‌توانست مانع‌ کشته‌شدن صدهاهزار ایرانی و دریافت میلیاردها دلار غرامت شود امّا به جایش چه شد؟

  

انتشار جلسه‌ی دوّم ملاقات هیئت مرگ با مرحوم منتظری شرح و توصیف زیادی نمی‌خواهد. در توصیف اطلاعات کم ما از پشت‌پرده‌ی وقایع در سالهای ابتدای انقلاب همین بس که به‌رغم تحقیق‌های فراوان درباره‌ی تابستان ۶۷ تا امروز -جز در خاطرات شفاهی مکتوب منتظری- منبع دیگری تصریح نکرده بود که نامه‌ی دوّمی هم برای اعدام کمونیستها از خمینی گرفته شده بود که احتمالاً مانند اوّلی به خط و انشای احمد بوده است. کارگزاران نظام تلاش می‌کردند که آن اعدامها را به عملیات مجاهدین ربط دهند و از پاسخگویی درباره‌ی چپ‌های اعدام‌شده طفره می‌رفتند یا حتّی انکار می‌کردند که اینجا تمام دروغ‌ها برملا می‌شود. اهمیت این روایت صدای شخص منتظری است و حاضرانی که به گفته‌های او اعتراض نمی‌کنند که یعنی مهر تأیید بر آنها می‌زنند.

  

در منابع زیادی تصریح شده که خامنه‌ای با اعدامها مخالف بوده و اینجا نیز منتظری می‌گوید که با نیّری دعوا کرده است. رئیس‌جمهور وقت عضو گروهی بود که در نهایت خمینی تصمیم‌گیری درباره‌ی ادامه‌ی اعدامها را به آنها واگذار کرد و مخالفت آنها به توقّف اعدامها انجامید تا احمدآقا نتواند به عدد ۱۰هزار نفری که آرزو داشت برسد. امّا نکته اینجاست که خامنه‌ای بعدها تغییر موضع می‌دهد و از آنجا که نفع نظام را در توجیه و مشروع‌دانستن آن می‌دانست، سخنانی در تأیید آن هم گفت. نمونه‌ی کوچکی از مصلحت‌سنجی‌های رهبر بعد نظام که به کرّات در کارنامه‌ی او دیده می‌شود و خود حکایت مفصلّی است.

  

*درباره‌ی اطّلاعات کذب‌دادن به رهبر به یاد بیاوریم سخنان ترکان را درباره‌ی دروغهای کوچک و راست بزرگ که به همّت هاشمی به جنگ پایان داد. امروز امّا کسی نبود که راست بزرگ را به رهبر فعلی بگوید که فکر می‌کرد نیروی نظامی مقتدری دارد و این را در جواب ظریف هم گفت. لازم بود دو درگیری بین اسرائیل و ایران رخ دهد تا رهبرنظام بفهمد که سپاه نه تنها نمی‌تواند به اسرائیل لطمه‌ای بزند بلکه از خودش هم نمی‌تواند دفاع کند و همین ایران را پای مذاکره با امریکا آورد.

۱ نظر:

  1. احمد منتظری سر فایل اول نزدیک بود زندانی شود. حالا حتما فکر کرده که سر نظام با مشکلات خارجی گرم است. حیف شد نیری «مرده شد» وگرنه حرفهای زیادی برای گفتن داشت.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics