صبر استراتژیک نظام

                                                                                                             دوشنبه ۱۳ امرداد ۱۴۰۴

  

صبر استراتژیک یکی از مشخصه‌های سیاست خارجی رهبرنظام است که سالها آن را پی گرفته و اخیراً در نمازجمعه‌ی پس از ترور اسماعیل هنیّه نیز آن را بیان کرد. این صبر خیلی اوقات فرصتهای طلایی را از نظام ربوده ولی در برابرش در بسیاری از زمانها جلو ارتکاب اشتباهات مهلک را هم گرفته است خصوصاً وقتی شکستی جزئی یا کلّی در سیاست خارجی بر نظام تحمیل شده است. این روش گاهی حتّی آچمز نظام در جهان واقعی را در نظر تحلیلگران منطقه‌ای یا غربی رویکردی حساب‌شده جلو می‌دهد.

 

یکی از جملات قصار کیسینجر که چندی پیش آوردم این بود: «موقعیت چانه‌زنی طرف پیروز همیشه با گذشت زمان کاهش می‌یابد. تحقّق هر آنچه که در طول شوک شکست به دست نیاید، بعداً به طور فزاینده‌ای دشوار می‌شود.» دست‌کم سه مورد زیر درستی نظر کیسینجر را تأیید می‌کنند.

 

یک. انتظار ترامپ از حمله به ایران این بود که بلافاصله پس از آن شاهد تسلیم ایران و پذیرش توافقی دیکته‌شده از سوی امریکا باشد. اوّل اینکه ایران شکست را نپذیرفت (با دلایلی مانند نرسیدن اسرائیل به اهدافش همچون بروز آشوب در کشور، ادعای از بین نرفتن کامل توان توان هسته‌ای و ابهام درباره‌ی سرنوشت اورانیوم غنی‌شده و...) دوّم غنی‌سازی را پیش‌شرط هر مذاکره‌ی بعدی قرار داد، ادّعای خسارت کرد و در یک کلام فرصت برای تحمیل یک توافق که پرونده‌ی ایران هسته‌ای را به طور کامل برای غرب ببندد از دست رفت.

  
دو. پس از خسارتهای بی‌سابقه‌ی حزب‌الله در جنگ با اسرائیل امکان خلع سلاح آن از همیشه نزدیکتر بود ولی با گذشت زمان و واکنش‌نشان ندادن به تحریکات اسرائیل که همراه با نقض‌های مکرّر آتش‌بس بود، حزب‌الله ضعیف‌شده به حیات خود ادامه داد و حالا دیگر امکان خلع سلاح -حتّی به اعتراف منتقدان حزب‌الله- از هر زمانی دست‌نیافتنی‌تر است. پس از آتش‌بس گفته‌ شد که نود درصد توان موشکی و نظامی حزب‌الله از بین رفت، پس از مدّتی این آمار به هشتاد درصد تقلیل یافت و اخیراً در تحلیلی آمار هفتاد درصدی را مشاهده کردم و این در حالی است که هنوز شرایط برای کمک تسلیحاتی موثر به آنان فراهم نشده است.
 
سه. یکی از انتظارات پس از حمله‌ی اسرائیل به ایران حلّ مشکل غزّه بود. پنداشته می‌شد که حماس با تضعیف مهمترین حامی خود دست از لجبازی بردارد و توافق تحمیلی نتانیاهو را بپذیرد؛ امّا ایران -به گفته‌ی ترامپ و برخی منابع اطلاعاتی- به حماس گفت که در مذاکرات کوتاه نیاید و چنین هم شد. شاید اگر نتانیاهو دست از بلندپروازی برمی‌داشت و سیاست ِهمه یا هیچ خود را تعدیل می‌کرد، توافق در دسترس بود ولی او (و اساساً اسرائیل) هر قدر در تاکتیکهای کوتاه‌مدّت فوق‌العاده است ولی در برنامه‌ریزی بلندمدّت ضعیف عمل می‌کند، برعکس ایران. چنین بود که زمان برای اسرائیل پس از جنگ ۱۲ روزه از دست رفت.
  
نتانیاهو تصمیم به اشغال کامل غزّه گرفته که تقریباً به معنای از دست رفتن بقیّه‌ی گروگانهاست چون امکان ندارد که زنده به دست اسرائیل بیفتند. او دشمنان و منتقدانی سرسخت در اسرائیل دارد و خانواده‌ی گروگانها او را مقصّر اصلی مرگ عزیزانشان می‌دانند. تا کنون مختصر امکان توافقی برای بازگرداندن گروگانها بود امّا با ادامه‌ی جنگ دو راه بیشتر فراروی اسرائیلیان خواهان توافق نیست: کنارگذاشتن نتانیاهو به شکل مسالمت‌آمیز یا غیرمسالمت‌آمیز. نتانیاهو با برکناری منتقدان خود در هیئت حاکمه و دستگاه قضایی کاری می‌کند که کنار رفتن او به شکل دموکراتیک ناممکن شود و بسیاری در اسرائیل به این نتیجه برسند که حذف نتانیاهو تنها راه پایان جنگ است. نظر شخصی من که آن را به شکل مبهم در پایان ایمای قبل گفتم این است که به زودی شاهد پایان قهری داستان نتانیاهو خواهیم بود؛ نه فقط در سیاست بلکه از عرصه‌ی حیات.

پ.ن: ادامه‌ی فعالیّت حشد شعبی و تداوم حملات حوثی‌ها به کنار، صبر استراتژیک نظام در قبال سوریه نیز شایان ذکر است که فارغ از درگیری‌های قومیّتی داخل سوریه و تنش با اسرائیل به انتظار وقت مناسب نشسته است. سرنوشت جولانی -که دست دوستی به سوی اسرائیل دراز کرد و هر دو کشور را دارای دشمنان مشترک (ایران) خواند- نیز در چندماه آینده از دید من متفاوت با نتانیاهو نخواهد بود.

۲ نظر:

  1. پاسخ‌ها
    1. پیش‌بینی است نه دعوت. مثل پیش‌بینی هواشناسی. می‌گویم نتانیاهو همه‌ی درها را برای تغییر اوضاع بسته و برای مخالفانش چاره‌ای باقی نگذاشته است.

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics