ایماگویه‌های والت ویتمن

                                                                                                           شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۴

چهره‌ات را رو به آفتاب نگه دار... سایه‌ها پشت سرت خواهند افتاد.

  

شادمانی، نه در جای دیگر بلکه همین‌جا و نه زمانی دیگر بلکه همین الآن.

 

هر کار خواهی کن ولی بگذار شادی بیافریند.

 

من به بدی بدترینم ولی شکر خدا، به خوبی بهترینم.

 

«سادگی» هنر هنرها، شکوه بیان و درخشش نور واژه‌هاست.

 

درباره خدا بحث نکن؛ هرچه که در کلیسا، مدرسه یا هر کتابی به تو گفته شده دوباره بررسی کن، آن چه به روحت توهین می‌کند کنار بگذار.

 

من خدا را در هر چیزی می‌شنوم و می‌بینم، اما به هیچ وجه او را نمی‌فهمم.

  

یک نویسنده نمی‌تواند کاری ضروری‌تر و رضایت‌بخش‌تر از این برای انسان‌ها انجام دهد که صرفاً امکانات بی‌پایان روح خودشان را برایشان آشکار کند.

  

آیا فقط از کسانی که تو را تحسین کردند، با تو مهربان بودند و از تو حمایت کردند درس گرفتی؟ آیا از کسانی که در مقابل تو ایستادند و با تو به مجادله برخاستند درس‌های بزرگی نیاموختی؟

  

راه رسیدن به خرد با افراط و تفریط هموار شده است. نشانه‌ی یک نویسنده واقعی توانایی او در رازآلودکردن چیزهای آشنا و آشناکردن چیزهای شگفت است.

  

قفل‌ها را از درها باز کنید! خود درها را نیز از چارچوبشان برکنید!

 

از این پس من خوشبختی را نمی‌خواهم. من خود خوشبختی ام.


 

مرتبط: ناخدا! ناخدای من!

 

پیشین: ایماگویه‌های کیسینجر

۲ نظر:

  1. I have said that the soul is not more than the body,
    And I have said that the body is not more than the soul,
    And nothing, not God, is greater to one than one's-self is

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.