تک‌درخت‌ها

                                                                                                         سه‌شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴

با یک گل بهار نمی‌شود ولی پیام‌آور هر بهاری همان گل اوّل است. ایستادن در برابر قدرت حاکم در یک کشور یا فلان جریان مخالف سیاسی یا استیلای رسانه‌ای یا حتّی افکار عمومی و فرهنگ توده، عقاید کهنه‌ی اجدادی و این روزها فضای مجازی نیاز به چیزی ورای دل و جرأت دارد، حتّی اگر با اشتباهاتی همراه باشد. تکروهایی هستند که این کار را می‌کنند و هزینه‌اش را هم می‌دهند.


بازنشر سخنان یکی از مسئولان اطلاعات سپاه درباره‌ی سیّدمصطفی تاجزاده گذشته از اینکه سطح تحلیل حضرات را نشان می‌دهد، بی‌شمار نکته‌ی دیگر از گعده‌های به‌اصطلاح امنیّتی‌ها را نیز افشا می‌کند. اینکه از بیرون بگویند روند قضایی درباره‌ی فعّالان سیاسی نمایشی بیش نیست یک چیز است و اینکه خودشان اذعان کنند چیز دیگر. تحلیلهای سرویسهای اطلاعاتی غربی می‌گفت که اطلاعات ایران آنقدر سرگرم رقبای داخلی شد که موساد هر کار دلش خواست کرد؛ نمونه می‌خواهید؟ همین حرفها. میزان دقّت و آینده‌نگری گوینده را نیز پس از گذشته سه سال می‌توان دریافت که آیا به اهدافش رسید یا نه.

 

به هر روی تاجزاده نشان داده که به موقع حرف می‌زند و به اندازه حرف می‌زند؛ نه گرفتار مصلحت‌اندیشی می‌شود و نه نقد حاکمان باعث می‌شود به آغوش بیگانه بیفتد. طبعاً از تمام جوانب هم به او حمله می‌شود. اصلاحاتی‌نماها او را به تندروی متّهم می‌کنند و براندازان او را بخشی از پروژه‌ی نظام می‌دانند. تکلیف «جبهه‌ی انقلاب» هم که مشخّص است. 

  

در میان سیل محکومیّت درنده‌خویی صهیونیست‌ها نقش دو گروه بارزتر است، یکی روزنامه‌نگارانی که با زبانی صریح آنچه باید گفته شود را می‌گویند و دیگر یهودیانی که جنایات هم‌کیشان* خود را افشا می‌کنند. آنا گاسپاریان فعال رسانه‌ای جوانی است که با لحنی بی‌سابقه به اسرائیل و دولت امریکا حمله می‌کند و به‌رغم تهدیدها پا پس نگذاشته است. تصوّر چنین زبان بی‌پروایی در امریکای یک دهه‌ی پیش غیرممکن بود. این رویکرد به دیگران نیز جرأت بالابردن صدای خود را می‌دهد.

   

هانا اینبیندر یکی از یهودیانی است که نسل‌کشی غزّه را محکوم کرده و به این کار ادامه می‌دهد. ارباب پلشتی‌ها یعنی نتانیاهو چطور می‌خواهد او را به «یهودستیزی»‌ متّهم کند؟ این برچسب مسخره هنوز هم کارکرد دارد و حتّی اروپائیان به ویژه آلمانی‌ها -که همیشه طرف اشتباه تاریخ ایستاده‌اند- تا همین امروز انتقادها از اسرائیل را با عناون یهودستیزی توصیف می‌کنند و متوجّه سقوط آزاد خود در پیشگاه تاریخ نیستند. اگر هم چرخشی در رفتار آنان به وجود آمده به برکت شبکه‌های اجتماعی،‌ بیدارشدن نسل جوان و هراس ِاز دست دادن قدرت در آینده است. همانطور که مسلمانان اخلاقاً وظیفه دارند اوّلین منتقدان افراط‌گرایی اسلامی باشند،‌ یهودیان نیز شایسته‌ترین گروه در مذمّت اسرائیلی‌اند که پشت نقاب یک قوم و دیانت پنهان شده و جنایت می‌کند.

  

حرفهای محسن نامجو را نیز درباره‌ی بخش فارسی پروپاگاندای اسرائیل لابد دیده‌اید. نقد امثال نامجو نیز مانند دو گروه فوق به خادمان یک رژیم آپارتاید وحشی که سرانش تحت تعقیب دیوان کیفری بین‌المللی‌اند با نقد نیروهای درون نظام تفاوت دارد. هرکسی می‌تواند در رؤیای تغییر آینده‌ی ایران شریک باشد جز کسانی که دست‌دردست کودک‌کشان و جنایت‌پیشگان گذاشته‌اند. اگر کسی احتمال بدهد که ضایعات و فضولات اصلاح‌طلبی آگاهانه دارند با رادیکال‌کردن کاذب براندازان و به گندکشیدن آنان از راه هم‌پیمانی با اسرائیل به نظام ولایی خدمت می‌کنند،‌ خیلی بیراه نمی‌گوید چون این میزان از بلاهت و خودفروشی واقعاً عادی به نظر نمی‌رسد. قرارندادن آنان پشت خط قرمز، امثال نرگس محمّدی را هم به عارضه‌ای دچار می‌کند که شیرین عبادی به آن مبتلا و به پیام‌دادن به نشست پهلوی‌پرستان ختم شد.

 

سالگرد جنبش مهسا خیلی آرامتر از سالهای قبل برگزار شد. گذشته از تلاش نیروهای امنیّتی، خرابکاری اسرائیل‌زدگان در یک‌سال گذشته آن هم در شرایطی که کشور هنوز در شرایط نه جنگ و نه صلح است به گمانم نقش اوّل را داشت. ابتدا باید از خظر توحّش خارجی و نوکرانشان مطمئن شد، سپس به متحجّران داخلی پرداخت. این توحّش به حدّی است که سکوت برخی از معدود خوشنامان مخالف نظام طیّ جنگ ۱۲روزه علامت سؤالی در برابر ادامه‌ی اعتماد به ‌آنان می‌گذارد.

   

  

عکس: حساب خاویر باردم از دیگر کسانی که نام بردم جداست. حالا حرف‌زدن درباره‌ی غزّه دارد تبدیل به مُد می‌شود ولی او (مانند معدود افرادی همچون راجر واترز) زمانی علیه اسرائیل سخن می‌گفت که واقعاً برایش هزینه داشت و برخی او را به قطع همکاری با کمپانی‌های هالیوودی تهدید می‌کردند. 

  

یهودیّت در داخل مرزهای سرزمین‌های اشغالی خیلی وقت است که از حالت دین خارج و به یک کالت جزمی ایدئولوژیک تبدیل شده است که فرق آشکاری با دیگر کنیسه‌های مستقل و گاه منتقد یا مخالف اسرائیل در دیگر نقاط جهان دارد. این بحثی است که جای دیگر باید به شکل مستقل به آن پرداخت.


تکمله: حمله به ستاره اسکندری که در حمایت از همکارانش سخن گفت، یکی دیگر از پدید‌ه‌هایی بود که می‌شد ذیل عنوان «تأمّلات بابلی» بسط داده شود. هیاهوی رسانه‌ای کسانی که سطح و شیوه‌ی بیان نقد یا مخالفت را هم خود تعیین می‌کنند باعث شده امثال اصغر فرهادی -درست یا نادرست- برای مدّتها سکوت پیشه کنند. سکوت چاره نیست باید -با هر مرام و عقیده‌ای- در برابر دو خطّ قرمز تحجّر داخلی و قدرت خارجی و ستون پنجمش ایستاد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics