واکنش به عنوان نشانه

  
واکنشهای ما، تا حدود زیادی نشانگر طرز فکر و شیوه‌ی عمل ما هستند. مثلاً تأثّر در برابر شنیدن خبر مرگ یک آشنا کمابیش طبیعی است ولی بی‌تفاوتی نشانگر آن است که علاقه‌ای به آن فرد نداشته‌ایم. دادن خبر آشکار شدن یک رویداد که فاعل آن معلوم نیست به یک فرد اگر باعث برافروختگی و انفعال وی شود، ما را به این فکر می‌اندازد که نکند خودش هم در آن دست داشته است.
چندی پیش بحثی در گرفت درباره‌ی تقلّب در انتخابات؛ دوستانی به درستی اشاره کردند که حوادث یک سال و نیم اخیر به تنهایی برای زیر سؤال بردن حاکمیّت کفایت می‌کند، واکنشها در برابر اعتراضات به ادّعای تقلب بسی بیش از خود تقلّب چهره‌ی واقعی بعضی افراد را آشکار کرد. مثلاً به خبر ناموثّق ترانه موسوی دقّت کنید. عقلای سبز آنرا جدّی نگرفتند ولی وقتی مصاحبه‌ای زورکی آن هم زیر نظر حسین طائب ترتیب داده شد به علاوه‌ی ادّعای خنده‌دار اینکه فقط دو نفر با این نام در ایران هستند- یعنی چیزی که با یک جستجوی ساده بطلانش آشکار می‌شد- همه از خود پرسیدند که دلیل این واکنش عصبی، نادرست و شتابزده به آن خبر چیست؟ اگر آن را به حال خود وامی‌گذاشتند از آنجا که –فعلاً- دلیلی بر آن ادّعا نبود آرام آرام فراموش می‌شد. ولی حالا همه از هم پرسیدند، اگر کاسه‌ای زیر نیم کاسه نیست، این همه تلاش برای لاپوشانی چرا؟ بعدها هم وقتی ادّعا شد که منبع خبر معلوم نیست و نام خبرنگاری که این خبر را فاش کرد،  آشکار شد، بلافاصله ایمیلش هک و معلوم شد که حسّاسیّت مقامات اطّلاعاتی هنوز به قوّت خود باقیست. ضمن اینکه این واکنش نشان می‌دهد که دلیلی ندارد فقط برای ترانه موسوی باشد، بلکه درباره‌ی همه بود و نامهایی که به عنوان مقتول یا شکنجه‌دیده می‌شناسیم، فقط بخشی از فهرستی است که آنان موفّق به مخفی نگاه داشتن آن نشده‌اند و بسیاری هنوز گمنام باقی مانده‌اند.
انگیزه‌ی نوشتن این یادداشت کوتاه خبر جلوگیری از برگزاری مراسم ختم فروهرها بود. این خبر تکراریست ولی جای یک سؤال همیشگی را باقی می‌گذارد. مگر نه اینکه برادر سعید بلافاصله از دید برادر حسین بیگانه انگاشته و سفرهایش به اسرائیل به یاد همه آورده شد؟ مگر نه اینکه رهبر نظام گفت آنها گرچه مخالف ما بودند ولی آدمهای آرام و منصفی بودند و داشتند زندگی خودشان را می‌کردند؟ معنای سخن همدلانه‌ی رهبر این است که قتل آنها را محکوم می‌کند و از آن ناراضیست. تلاش بیهوده‌ی بازماندگان برای شناخت قاتلان آنان به کنار، قاعدتاً حاکمیّت ایران با اجازه دادن به برگزاری مراسم می‌توانست بی‌طرفی بلکه جانبداری خویش از مقتولان را نشان دهد. بنا به ادّعای حاکمیّت فروهرها و دیگر مقتولان قتلهای زنجیره‌ای مانند کسانی که در خاوران دفن شده‌اند، حاصل کار خود نظام نیستند؛ چرا با این وجود هر سال جلو برگزاری مراسم آنان گرفته می‌شود؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.