پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۳
۱- گُل ِسخنان سعیدی -برخلاف جعفری- ربط مستقیم به رخدادهای ۸۸ نداشت.
او میگوید که چالش اصلی نظام، «انتخابات» (هر انتخاباتی) است که به شکل تهدید
علیه انقلاب شکل میگیرد، آن هم در حالت نارنجی متمایل به قرمز. پس مشکل اصلی نفس
انتخابات است نه این یا آن انتخابات خاص. به بیان دیگر او در مقام نمایندهی اقلیّتی که قدرت را در دست گرفته است از این نگران است که در شرایط عادی هر
انتخاباتی میتواند به ازدسترفتن یا کمشدن قدرت آنان بینجامد و حتّی فیلتر
شورای نگهبان و دیگر تمهیدها هم جواب نمیدهد تا مثلاً مجمع روحانیون مبارز و دیگر
منتقدان از قدرت دور بمانند. فاشتر از این نمیتوان به -بیاعتقادی که نه- تقابل نظر اکثریّت مردم با اقلیّت حاکم و «شرّ ناگزیر» بودن انتخابات در ایران از دید ارباب قدرت اعتراف کرد. البتّه معلوم است
که همین تک روزنه توانسته مؤثّر باشد و گرنه سخنران این همه نگران نبود.
۲- یک بار نوشتم که حالا که احمدینژاد و مشایی به پای رهبر پیچیدهاند،
این جنگ قدرت میتواند به نفع آزادیخواهان باشد. برخی از عملههای باجیره و مواجب
نظام نوشتند که بله اینها خودشان را نشان دادند و برای رسیدن به هدف حاضرند با
هرکسی ائتلاف کنند و ...الخ. من نگفتم همرأی آنها هستم یا قرار است با هم ائتلاف
کنیم، بلکه زدوخورد و تضعیف دو گروه قدرتطلب را به نفع منتقدان میدیدم. احمدینژاد
هر بدی داشت ولی به خوبی ژرفای بصیرت رهبر را نشان داد. به گمانم خامنهای اگر یک
آرزو داشته باشد این است که به گذشته برگردد و آن جملهها را در نمازجمعه و پیش از
آن در دفاع غلوآمیز از دولت تقلّبی خودش حذف کند. سعیدی مجمع تشخیص مصلحت و مرکز
تحقیقات و... را اپوزیسیون (!) دولت میخواند و میپرسد که نه گفتن به احمدینژاد
یعنی چه؟ بله، نه گفتن به او یعنی نه گفتن به خامنهای. حالا سعیدی و خامنهای و
جعفری و تمام کسانی که به او بله گفتند باید جوابگوی بدهکاران میلیاردی بانکی، پولهای
گمشده، فساد بیحد، بیبرنامگی و دیگر ویژگیهای مثبت احمدینژاد باشند. سعیدی
خوب دقّت کند، این روزها همه دارند به
احمدینژاد نه میگویند؛ آنها در واقع دارند به چه کسی نه میگویند؟
۳- بسیجکردن ده میلیون سپاهی و بسیجی و تنگتر کردن روزنهی نظارت
استصوابی -برعکس انتظار سعیدی- چهارسال بعد هم نتیجه نداد تا بهترین دولت پس از
مشروطه نتواند بدیلی متناسب با خود داشته باشد. نکته این نیست که زور مردم بر آنان
چربید بلکه این است که در همین ده میلیون بسیارند کسانی که حاضر نیستند فکر و
عملشان را در گرو فرمان دیگری بگذارند. همین فیلم از کجا پیدا شده است؟ از دید
سعیدی تا زمانی که انتخابات در ایران هست وضعیّت نارنجی متمایل به قرمز برقرار است.
این سخنان درست پس از نمازجمعهی رهبر نظام ایراد شده است. حالا و پس از انتخابات
۹۲ و در آستانهی انتخابات مجلس و خبرگان به نظرم برای آنان وضعیّت کاملاً قرمز
شده است. جنبش سبز چیزی جز تداوم همین حالت قرمز نیست. سبز برای آزادیخواهان و قرمز برای
اقتدارگرایان.
پ.ن. پس از یازده سپتامبر سیمای میلی خیلی روی توطئه بودن حملهی
امریکا به خودش مانور میداد که نشانگر نادانی بیحد حضرات بود. آنان با این کار
امریکا را در حد یک سوپر ابرقدرت بزرگ میکردند؛ رویینتنی که زخم نمیخورد مگر
اینکه خودش به خودش ضربه بزند. حالا این ابرقدرت که با خودش چنین میکند اگر بخواهد
با دیگری برخورد کند چهها میکند؟! در «انتشار توهّم توطئه» نفس خبری را که به
نوریزاد رساندند رد نکردم بلکه از چگونگی آن و بیسند و دلیل بودنش انتقاد کردم. چرخوفلک
انتشار این فیلم را حاصل کار اطّلاعاتی سربازان گمنام دانسته است. فرض بگیریم
اینطور باشد، این دیدگاه یک پیشفرض دارد که «اگر خبری به خواست گروهی منتشر شود
لزوماً همان تأثیری را میگذارد که آنان خواستهاند» و این اشتباه است. از موارد
مشکوک بگذریم، خبرهای تحریفی و جعلی بیستوسی به خواست نهادهای امنیّتی است؛ تا
کنون برای نظام مفید بوده یا اثر عکس داشته است؟ حمله به زندان اوین که برنامهریزی
شده بود، آتش سبز را خاموش یا دوباره مشتعل کرد؟ کدام عمل نهادهای امنیّتی به
جز اِعمال زور عریان (آن هم تا حدودی)، توانسته بر جنبش سبز اثر بگذارد؟ اگر انتشار چنین فیلمهایی خواست
آنان است، از دید من اشتباه محاسباتی است چون به نفع جنبش سبز است و من یکی از
چنین اشتباههایی استقبال میکنم.
سلام جناب ایمایان.
پاسخحذفچرا وارد فضاهای مجازی جدیدتر مثل فیسبوک و گوگلپلاس نمیشی؟
پیگیری مطالب شما خیلی راحتتر میشه، و برد خوانندگان شما هم بیشتر از قبل.
ارادت
سلام
پاسخحذفبا تشکّر از پیشنهادت؛ بنا به دلایلی فعلاً فقط همینجا هستم.