جمله‌های سینمایی -۱۰

                                                                                                   چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۳
        
گتسبی کبیر

در جلسه‌ی دوئل جی گتسبی و تام بیوکانن، ‌گتسبی به او می‌گوید که ما هر دو پول داریم پس مثل هم هستیم و تام دست می‌گذارد روی نقطه ضعف گتسبی(فقر دوران کودکی جیمز):

تام: نه؛ ما با هم فرق  داریم. من، آنها ،‌او (زنش). ما متفاوت به دنیا آمدیم، ‌این توی خون ماست و تو نمی‌تونی با حرف و عمل و دزدی و... خیال‌پردازی اینو تغییر بدی... یه دختری مث دیزی..

گتسبی:‌ خفه شو،‌ خفه شو،‌ خفه شو، ‌خفه شو، ‌خفه شو...

  

جادو در مهتاب

استنلی: من نمی‌تونم تو رو ببخشم، ‌فقط خدا می‌تونه تو رو ببخشه.

سوفی: ولی تو که گفتی خدایی وجود نداره.

استنلی: دقیقاً نکته‌ش همینه!

همچنان آلیس

لیدیا: ولی این منصفانه نیست.

آلیس: من الزامی ندارم که منصف باشم؛‌ من مادرتم.

مرد پرنده‌ای

بردمن: شصت، یه سی ِتازه‌س،‌ مادربه‌خطا.

 

پستچی همیشه دوبار زنگ می‌زند

کورا: از این بحث که چی درسته و چی غلطه خسته شدم.

فرانک: مردمو به‌خاطر همین‌چیزا دار می‌زنن کورا.

آسیب

آنا (ژولیت بینوش): آدمای آسیب‌دیده خطرناکن،‌ چون می‌دونن که می‌تونن (هرکاری بکنند ولی باز هم) زنده بمونن.

 

سلما

مارتین لوترکینگ: زندگی ما کامل و سرشار نخواهد بود مگر اینکه آماده باشیم که بمیریم برای آنان که دوستشان داریم و برای آنچه به آن باور داریم.

  

پیشین: جمله‌های سینمایی -۹