ناراستی علیه ناراستی

                                                                                              یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴
  
  
ترکیبهایی مانند «نواندیش» یا «آزاداندیش» حشو زائد است،‌ مثل «حرکت سیّال». اندیشه نمی‌تواند نو یا آزاد نباشد وگرنه گونه‌ای تقلید بی‌روح و مغز است. بی‌آنکه بخواهم به تبیین صفاتی مانند «روشنفکر» برای افراد بپردازم، به نظرم بی‌طرفی، پایبندی به حقیقت آن‌چنان که هست و نه آن‌چنان که می‌خواهیم باشد، دوری از افراط و تفریط و اتّکا به همه‌ی داده‌ها کمترین شرایط ِهر استنتاجی است. این چیزی نیست که مربوط به زمان و مکان خاص باشد ولی توالی چند رویداد مرا بر آن داشت که متن کوتاهی در این باره بنویسم.
  
یک. حالا دیگر حواشی رخداد مهاباد بیشتر آشکار شده است. اینکه فلان رسانه یا ارگان معروف و سابقه‌دار درباره‌ی این واقعه آنچه می‌خواهد بگوید جای تعجّب ندارد؛‌ شگفتی از این است که فعّالان سیاسی واقع‌گرا هم در دام تحلیلهای آن‌چنانی بیفتند. اگر یک رخداد مشکوک به علّت بی‌اعتمادی مردم به حاکمیّت بد انعکاس یابد، ‌همانقدر که به حاکمیّت برمی‌گردد به خود مردم هم برمی‌گردد. فکر کنید همین اتّفاق در دیگر جاها هم بخواهد بیفتد؛ باید فاتحه‌ی امنیّت کشور و دیگر مردم غیرمعترض را خواند. اگر حادثه‌‌ای ریشه‌یابی نشده، پس نمی‌توان حکم به یکی از دو یا چند احتمال داد. البتّه اعتراض -حتّی در صورت ابهام در ماجرا- حقّ مردم است ولی اعتراض مسالمت‌آمیز نه وندالیسم و غارت و تخریب‌گری. یکی از افتخارهای جنبش سبز این است که تخریب‌های خرداد۸۸ (حتّی با احتساب برادران نفوذی) در قیاس با جمعیّت به طرز حیرت‌آوری ناچیز است. زدن و کوبیدن و بردن نامش اعتراض نیست. ترس من از این است که فردا اگر سگی گربه‌ای را گاز بگیرد، ‌تحلیلگران بنویسند:‌«بله، در جمهوری اسلامی گربه‌ها هم از دست سگها در امان نیستند»
  
دو. در آخرین بازی لیگ برتر، قهرمانی چهار بار دست به دست شد. تراکتور در آستانه‌ی قهرمانی بود که فغانی پس از شنیدن ناسزای بی‌موقع تیموریان او را اخراج کرد و فحّاشی ده‌هاهزار تماشاگر را به جان خرید. پیامد برتری عددی نفت، زدن دو گل پیاپی بود. پس از بازی همه متعجّب بودیم که چرا تبریزی‌ها خوشحالی می‌کنند و گزارشگر با تحیّر می‌گفت که مردم از نایب قهرمانی خوشحالند! تحلیلهای پس از بازی را همه خوانده‌اند .اوّلاً باید ثابت کرد کسی در این میان دروغ گفته و اشتباهی -مثل آنچه پیرامون پسر اولیویرا می‌گویند- در کار نبوده است. ثانیاً سکّوی اصلی جشن قهرمانی را به تبریز برده بودند نه اصفهان و اگر تمایلی به قهرمان‌نشدن تبریزی‌ها بود خیلی راحت و مخفی می‌شد این کار را کرد نه با چنین آشکاری. ثالثاً تراکتور ده نفره دو گل از نفت خورد و  در این هشت یا نه دقیقه‌ی مشکوک، احتمال اینکه نفت گل چهارم را بزند بیش از تراکتور بود،‌ پس نفت بیش از تراکتور -که به لاک دفاعی فرو رفته بود- متضرّر شد ولی در نوشته‌ها نامی از نفت به میان نمی‌آید. طبعاً نباید انتظار داشت که اشاره‌ای هم به شعارها و تخریبهای پس از بازی شود. «مردم» از هر گروه و دسته و قومی تقدّس ندارند و رفتارشان باید به دقّت نقد شود، ‌حالا خوشایند بعضی باشد یا نه.
  
سه. تحلیلهای کمابیش جهت‌دار رسانه‌های خارج به کنار، این اواخر حتّی انعکاس خبرها هم مورددار شده است. برای نمونه توجّه کنید به این خبر درباره‌ اینکه کمیته امداد با پولهای کثیف خودرو وارد کرده است. حالا اصل خبر را بخوانید. این اشتباهای ناخودآگاه با جهت‌گیری پیشین تنظیم‌کننده‌ی خبر بی‌ارتباط نیست. با خواندن خبرها و تحلیلهای رسانه‌های عمده‌ی خارج، ایرانی رو به افول و مملوّ از فساد و تباهی می‌بینید و خبری از نقاط روشن و امیدوارکننده یا به چشم نمی‌خورد یا بسیار اندک است. چیزی که بیشتر در شبکه‌های اجتماعی دیده می‌شد، حالا گریبانگیر رسانه‌های خبری هم شده است. پیامد ادامه‌ی این روند، سیاست‌گریزی مردمی است که بین دو قطب ناگزیر گرفتار شده‌اند. این را حتّی به روزنامه‌های داخل هم می‌توان گفت که خبر درشت و هر روزه‌ی اختلاس، مردم را به مرور بی‌تفاوت می‌کند و این همانی است که برخی درون نظام می‌خواهند.
  
این روزها با شنیدن هر خبری به سادگی می‌توان حدس زد که فلان‌کس درباره‌اش چه خواهد نوشت. برخی تحلیلگران، زمانی که ایران به گفتگوی با غرب و امریکا بی‌اعتنا بود، ‌همانطور درباره‌ی بحران اتمی می‌نوشتند که حالا دارند درباره‌اش می‌نویسند؛‌ نباید بپرسیم که پس نظام باید چه کار بکند که شما بپسندید؟ ظاهراً ماسک مخالف‌خوانی آنقدر طرفدار دارد که کسی نمی‌خواهد -یا حتّی نمی‌تواند- آن را از چهره بردارد. با تحلیل جهت‌دار یا انعکاس ناقص اخبار یا هرگونه ناراستی دیگر نمی‌توان به جنگ ناراستی رفت. تحلیلگر باید از هرگونه وابستگی جدا باشد و «شجاعت» داشته باشد که خلاف میل دیگران -حتّی نزدیکان خود- سخن بگوید. فعّال یا تحلیلگر سیاسی (یا دارای هر پسوند دیگر) کارش این نیست که مدام در حال نفی و ردّ وضع موجود باشد.
  
  
پ.ن:‌ محتوای این ایما مکمّل «دروغ نه‌چندان ظریف» است و به نظرم مهمتر. آنجا سخن از دفاع ِمطلقْ نکردن بود و اینجا سخن از نفی ِمطلقْ نکردن. این دوّمی در فضای مجازی مشتری کمتری دارد.

۶ نظر:

  1. ناسزای بی موقع هم حشو زانده چون ناسزای بموقع! نداریم
    جسارت است البتّه

    پاسخحذف
  2. ببین فضول جان یه موقع هست که گیر یه آدم رذل و عوضی و زورگو افتادی، در این حالت جز با یه فوش آبدار دل آدم خنک نمیشه. این میشه ناسزای بموقع. البته فوش بده ولی بعضی وختا لازمه و تشخیصش هم به عهده خود مکلفه !!!

    پاسخحذف
  3. قطع موبایل و اینترنت در تبریز را چطور می شود تصادفی دانست؟

    پاسخحذف
  4. سلام،

    تحلیلی که بر اساس تمایل به قهرمان نشدن تراکتور است زیاد مبنایی ندارد چون به قول شما نفت بیشتر از بازی دفاعی تراکتور ضرر کرد. ولی ندانم کاری "امنیتی" برای کنترل احمقانه جمعیت با این دروغ از آقایان بعید نیست. به نظر من از مسوولان امنیتی نابغه ما اصلا بعید نیست که به این فکر رسیده باشند که مردم را با این خبر آرام کنند، حتی بدون اینکه به عقلشان برسد که اعلام نتیجه مساوی در اصفهان در روند بازی در تبریز اثر خواهد گذاشت و قهرمانی را از تراکتور یا نفت خواهد گرفت.

    پاسخحذف
  5. حسنی خو: قطع تلفن و اینترنت به اثبات نرسید:
    http://www.varzesh3.com/news/1240962/12-36
    غلامرضا بهروان: من در ورزشگاه بودم و نتیجه را می دانستم:
    http://www.khabaronline.ir/%28X%281%29S%282y0q01dujm50lmtyvll2imod%29%29/detail/416935/sport/premiere-league

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.