ایران‌خواری

                                                                                                  دوشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۴


در سرزمینی که حفظ کرامت انسانی اصل نباشد، ‌ذلّت و خواری هر روز یک جنبه از خود را رو می‌کند. تا پیش از این بیشتر تعبیر زمین‌خواری به گوش می‌خورد؛ امّا ‌در این چند روزه،‌ جنگل‌خواری، رودخواری، کویرخواری، ‌دریاخواری و... هم به آن اضافه شد. در حالی که شاهد نزول روزافزون زبان و فقر واژگان هستیم، بروز این همه استعداد واژه‌سازی، ریشه در نبوغ روبه‌گسترش ما در دزدی و چپاول دارد.
  
کنسرت شهرام ناظری در تبریز لغو شد. مبارک است. امیدوارم این‌ها آخرین تقلّاهای سلیقه‌ی منحط و واپس‌گرا باشد و گرنه درباره‌ی ناظری و موسیقی وی نیازی به هیچ‌گونه توضیح نیست. ایشان برآشفته و گفته که تبریز دیگر هرگز روی مرا نخواهد دید. حتماً این سخنان از سر عصبانیّت موقّت است و دور نیست که صدای ناظری و دیگر چهره‌های موسیقی ایران در سراسر ایران دوباره به گوش برسد.
  
چیزی که ناظری و دیگر فعّالان هنری و علمی نباید فراموش کنند که تبریز بی‌گناه است، اصلاً ‌ایران بی‌گناه است. آنها نباید روی سخنشان با تبریز و این شهر و آن شهر باشد. ایران در دست عدّه‌ای «ایران‌خوار» اسیر شده است. لغو کنسرت ماهیّتاً تفاوتی با ردّصلاحیّت در نظارت استصوابی ندارد؛ هردو برآنند تا خطری بالقوّه برای نظام را برطرف کنند. این ممنوعیّتها نشان می‌دهد که راه رهایی فقط فعّالیّت سیاسی نیست و هنر و موسیقی از راهی دیگر راه را بر تنفّس ایران‌خواران می‌بندند. چاره قهر نیست،‌ افزودن بر تلاش خود است.

۴ نظر:

  1. بنظرم این جمله "چیزی که ناظری و دیگر فعّالان هنری و علمی نباید فراموش کنند که تبریز بی‌گناه است، اصلاً ‌ایران بی‌گناه است." درست نیست. چون اگر آن بقول شما "ایران‌خوارها" اقلیت‌‌اند، پرسش مهم این است که اکثریت کجاست؟ اگر هم اکثریت‌اند پس دیگر اسارت معنا ندارد. اینکه مدام رفتار مردم را از مسوولیت بزداییم و تقصیر را بندازیم بر دوش اقلیت، بنظرم نه منطقی‌ست نه کارا. چیزی‌ست که گفنش قرن‌ها بوده، دوگانه مظلوم و ظالم! من در زندگی روزمره تمام آنچه به اقلیتِ حاکم به‌درستی نسبت داده می‌شود، از فساد و دزدی و خودکامگی و نفع‌طلبی در ضرر دیگری و.. در زندگی روزمره مابین مردم عادی می‌بینم. به‌جای دوگانه مظلوم و ظالم که به نوعی تاییدِ ناآگاه‌ماندگی‌ست، شاید بهتر باشد فرهنگی را نقد کنیم که برآوردش چنین حکومتی‌ست و قبول کنیم اقلیتِ حاکم ریشه در فرهنگ اکثریت دارد و روی هوا نایستاده. هیچ حکومتی از آسمان نیامده و نمی‌آید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خیلی این تقابلی را که نوشتید در نظر نداشتم ولی وقتی نوشتم "نبوغ روبه‌گسترش ما" تا حدودی حواسم بود که بدیها و خواری‌ها را به گردن دیگران نیندازم. چون بحث سیاسی نیست راحت‌تر می‌شود داوری کرد که کسانی که مثلاً کنسرتها را تعطیل می‌کنند، چه درصدی از جامعه هستند. آنها حتّی اگر اکثریّت هم بودند،‌ اسارت معنا داشت چون مردمسالاری یعنی حکومت اکثریّت با امکان فعّالیّت و آزادی اقلیّت. مرزبندی‌ها اعمّ از ظالم و مظلوم یا دیگر دسته‌بندیها کار سیاست است، فرهنگ دعوت به آشتی می‌کند و حرف من این است که کار فرهنگی حتّی طرف مقابل را هم وادار به نرمش می‌کند.

      حذف
  2. شاید زیاده نوشتم، منظورم مشروعیتِ چربیدنِ اکثریت بر اقلیت نبود که همانطور که نوشتید بنابر کرامتِ انسانی مشروع نیست، منظورم آنچیزی‌ست که در عمل اتفاق می‌افتد و اینکه "قبول کنیم اقلیتِ حاکم ریشه در فرهنگ اکثریت دارد" که می‌تواند آن کاری را که می‌خواهد بکند وگرنه با کنشِ اکثریت مواجه می‌شد و اکثریت را از همین معادله فرهنگی حذف نکنیم. پایدار باشید.

    پاسخحذف
  3. ایران بی‌گناه است را می‌توان اینطوری هم خواند که اصلا نباید به دنبال گناه‌کار دانستن این و آن بود بهتر است همه را معلول جهل و ترس دانست. آن نیروی انتظامی که کنسرت را لغو می‌کند در خلوت خودش شهرام و شجریان گوش نمی‌کند؟ حتا امام جمعه مشهد از شنیدن صوت خوش قرآن (که جز موسیقی نیست) لذت نمی‌برد؟

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.