نکات سبز- ۴۳

                                                                                                       دوشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۴

نظارت بر رهبر

صادق لاریجانی گفته است که در قانون اساسی نظارت بر رهبر نداریم؛ در قانون اساسی مجلس بر همه‌ی امور کشور نظارت می‌کند، روی چه حسابی نهادهای زیر نظر رهبر از این شمول خارج شده‌اند؟ اگر قرار به رجوع به قانون اساسی باشد که مرکب آقایان در خیلی از مسائل می‌لنگد. همین خبرگان اگر رهبر برخی از شرایط را از دست داد میتواند او را عزل کند، تشخیص از دست دادن شرایط بدون نظارت چگونه ممکن است؟ خود رهبر می‌آید بگوید که من شرایطم را از دست دادم؟ همین دربارهی مرجع تقلید هم هست که مقلّد در عین تبعیّت از فتوای او باید حواسش باشد که وی کوتاهی نکند، یا از او عالم‌تر پیدا نشود و این بدون گونه‌ای نظارت دائم ممکن نیست؟ در جواب کنایه‌ی لاریجانی به هاشمی باید گفت: «اینکه گوینده‌ی چنین سخنانی در جایگاه قاضی القضات یک مملکت نشسته باشد جای تأسّف دارد»‌.


قوّه‌ی عزائیّه

زمانی بود که دستکم تلاش می‌شد ظاهر ماجرا حفظ شود، ‌نه اینکه مرتضوی به سادگی از کشور خارج شود در حالی پرونده‌های آن‌چنانی دارد. پس از آگاهی از اینکه احمدی‌نژاد دستور اصلی اقدامهای غیرقانونی بسیاری از اقدامهای مرتضوی یا زنجانی را داده، آیا میتوان از چنین قوّه‌ای انتظار داشت که نورچشم سابق رهبر نظام را محکوم کند؟ در صورت چنین اقدامی آن را به حساب اجرای عدالت باید گذاشت یا تنبیه ناشی از دورشدنی که از آن یازده‌روز کذایی آغاز شد؟ در بند بالا از ملاکهای انتخاب رهبر گفتم، آیا در رهبری که مهر تأیید می‌زند بر کارنامه‌ی فردی که برباددهئنده‌ی بیت‌المال و ثروت افسانه‌ای فروش نفت است، ملاکهای تدبیر و تدبّر باقی است؟


اقلیّت نه،‌اکثریّت

درباره‌ی سیّدحسن خمینی در این چند روزه بسیار نوشتند. هرچند او به لحاظ نقشی که ممکن است در آینده‌ی جمهوری اسلامی ایفا کند جایگاهی ویژه دارد ولی حتّی همان هم منوط به داشتن اکثریّت مجلس خبرگان است. بیاد بیاوریم حمله به بیت آیت‌الله صانعی و صحنه‌گردانی فردی که محافظ بدیل خیالی سیّدحسن برای مدافعان رهبر فعلی بود. درس کفایه را می‌توان نیمه‌تمام گذاشت و در رقابت با سیّدحسن تدریس خارج را آغاز کرد، جایگاه فقهی و تأیید مجتهدان و انتشار کتاب را چه می‌توان کرد؟ بگذریم.

می‌شنویم که بعضی اصلاح‌طلبان از داشتن اقلیّت قدرتمند در انتخابات خبرگان می‌گویند؛‌ چرا اقلیّت؟ هدف‌گذاری باید به دست آوردن اکثریّت باشد؛ هرچند می‌دانیم حضرات حتّی تحمّل یک‌نفر غیرخودی را هم ندارند. باز هم همه می‌دانیم که اگر بحث «انتخاب» باشد، منتقدان حاکم فعلی به سادگی آب‌خوردن اکثریّت خبرگان را تصاحب می‌کنند. برعکس معمّرین و سالخوردگان که یا اصولگرا یا معتدل سازشکارند، بیشتر فضلای باسواد حوزه، مستقل از طیف گرداگرد حاکم‌اند. هدفگذاری اصلاح‌طلبان باید حدّاکثری باشد و از همین الآن باید مجتهدان باسابقه‌ی کناره‌گرفته و جوانترهای فاضل به گونه‌ای به صحنه بیایند که در تمام استانها نامزد داشته باشند. اهمیّت انتخابات مجلس شورا در برابر خبرگان اصلاً قابل ذکر نیست.

۱ نظر:

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics