پایان ماراتن ۹۴

                                                                                                    یکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴  
          
۱- از چند ماه پیش ماراتن خبرگان و مجلس برای تغییرخواهان آغاز شد. آنان باید در صدمتر پایانی با دوندگان تازه‌نفس دو سرعت «نظام» مسابقه می‌دادند . رقابت کاملاً ناعادلانه بل ظالمانه ولی نتیجه درخور قبول است.

۲- برای اوّلین بار «رقابت» در انتخابات خبرگان شکل گرفت و پیش از آن -و با دو دوره کوتاهی اصلاح‌طلبان آن هم در شرایطی که تیغ ردّصلاحیّت تا این حد تیز نبود- خبری از رقابت لیستی مانند مجلس در کار نبود؛ این اوّلین دستاورد: دستاورد ِورود ریش‌‌سفیدان نظام به بازی. دوّم اینکه برای اوّلین بار گروهی با عنوان «مستقل» و «خبرگان مردم» وارد این مجلس می‌شوند.
دو جیم حذف شدند و جنّتی نیز در آستانه‌ی حذف بود. در دور قبل این سه نفر رتبه‌های چهارم تا ششم (بالاتر از حسن روحانی) را کسب کرده بودند. حذف پدر معنوی جبهه پایداری و رئیس فعلی خبرگان به اندازه‌ی کافی برای نظام پیام دارد. یزدی خود برای حذف نام هاشمی از لیست‌ها تلاش کرد و خودش در قوطی افتاد. رأی به حذف رئیس کنونی خبرگان، رأی نمادین به سازوکار حاکم بر آن است، سازوکاری که نماینده‌ی منتقد رهبر نظام (علی‌محمّد دستغیب) را برای انجام وظیفه‌ی انتقاد -یعنی کاری که درست برای همان در این مجلس حضور دارد- در زمان نمایندگی از مجلس کنار می‌گذارد و هاشمی منتقد را از ریاست پایین می‌کشد. جنّتی نیز باید به اندازه‌ی جایگاه ته‌جدولی خود اظهار لحیه کند. آیا «نظام» متوجّه این پیام خواهد شد؟ 

۳- اصلاح‌طلبان به تدریج از ساختار سیاسی و مجلس رانده شده بودند و پس از جنبش سبز بازگشت آنان به قدرت با تردید فراوان روبه‌رو بود چه رسد به اینکه برخی از آنان با شعار رفع حصر در انتخابات شرکت کنند. نفس ورود ائتلاف اصلاح‌طلبان و توانایی تشکیل یک فراکسیون مؤثّر قدم مثبت بعدی بود. تا اینجا افراد زیادی با عنوان مستقل، ‌اعتدالی یا اصلاح‌طلب وارد شده‌اند. یکی از تحلیلگران «فارس» گفته بود که برای اوّلین‌بار است که یک دولت در چهارسال اوّلش نمی‌تواند مجلسی همسو با خود تشکیل دهد. او نباید خیلی هم مطمئن باشد چون اصولگرایان معتدل مانند لاریجانی تا هم‌مرز با اصلاح‌طلبی مانند علی مطهّری جزو موافقان و همراهان دولت بودند و هستند. در دسته‌بندی موافقان و مخالفان دولت اگر اصولگرایان ‌زرد یا پایداری‌باز را کنار بگذاریم تا اینجا سهم همراهان دولت خیلی هم زیاد است. نتایج ابتدایی انتخابات مجلس در تهران بسیار شگفتی‌‌آور است. خواندن فهرست از سی به بعد هر کسی را متعجّب می‌کند. دست مریزاد به تهرانی‌ها. این به معنای لیستی رأی‌دادن آنان است. اخراج دسته‌جمعی پایداری‌بازها از حوزه‌ی تهران تا حدودی جبران باقی‌ماندن یک جیم را در تهران می‌کند؛ بقیّه‌اش به عهده‌ی دست اجل.

۴- درصد مشارکت این دوره کمتر از دوره‌ی پیش مجلس اعلام شده که نامعقول است. در دوره‌ی پیش رقابتی نبود و بسیاری آنرا تحریم کردند ولی این دوره همه دعوت به شرکت می‌کردند. سیّدمحمّد خاتمی که سال ۹۲ با حضورش روحانی را بالا کشید، آن دوره از ترس و در یک مکان پرت فقط نام «جمهوری اسلامی» را روی برگه نوشت و ملامت کشید ولی حالا مشوّق لیست امید شد. همین ثابت می‌کند که آمار دوره‌ی پیش همان بود که عبّاسعلی کدخدایی به هاشمی رفسنجانی گفت یعنی سی‌ودو درصد. بدی دروغ این است که یک جا را می‌پوشاند ولی چندجا را عریان می‌کند.

۵- همگی خسته نباشید. چسبید. با «این مردم» می‌توان کارها کرد. فردا روزی دیگر است.

پ.ن: از آنجا که ابتدا آمار «غیررسمی» را «فارس» منتشر می‌کرد، مدام سایت را مرور می‌کردم. از اعلام پیروزی اصولگرایان در مجلس و رأی‌آوردن  قاطع جامعتین (مگر گزینه‌ی دیگری هم بود؟) که بگذریم، از همان ابتدا مصاحبه‌ها آغاز شد که به اوّلی بالاتر اشاره کردم و دیگری مهدی محمّدی عضو تیم رسانه‌‌ای جلیلی بود که گفت هر سه نفر آیات رأی می‌‌آورند و نقشه‌ی انگلیس نقش برآب شد. اظهارنظری خام که با چندساعت صبر معلوم شد بی‌پایه‌ است. کسی که توان یک اظهارنظر ساده را درباره‌ی انتخابات تهران ندارد، عضو تیم هسته‌ای با آن همه پیچیدگی بود؛ باورش سخت است. «فارس» پیشتاز اعلام نتایج بود ولی آمار شوک‌آور تهران را با تأخیری معنی‌دار منتشر کرد. بعد هم نیمچه یادداشتی منتشر کرد که اصلاح‌طلبان می‌خواهند «شکست سنگین» را پیروزی جلوه دهند، درست مثل سال۸۸! شرط اوّل هر برنامه‌ریزی،‌ داشتن اطّلاعات صحیح است. شاید تحلیل را بتوان جهت‌دار ارائه کرد (مانند بیشتر کسانی که نمی‌خواهند ناکامی را بپذیرند) ولی انکار آمار واضح کاری بود که قبلاً فقط از احمدی‌نژاد برمی‌‌آمد. اگر اصولگرایان (یا در اصل متمایلان به پایداری،‌ چون اصولگرا امروز لاریجانی و مطهّری است) بخواهند همین روند خودفریبی را ادامه دهند، از همین حالا باید منتظر شکست دیگر باشند.

۲ نظر:

  1. اگر بخواهید به جای یک اصولگرا دلایل عدم موفقیت اصولگرایان را تحلیل کنید چه می گویید؟

    پاسخحذف
  2. با این که یک «تهرانی» هستم، کمتر پبش آمده که به این صفت خود افتخار کنم و دو قطبی تهرانی/شهرستانی را در شکل آپاتایدی اش مطرح کنم. این روزها اما به شدت از تهرانی بودنم خرسندم و شعور سیاسی همشهریانم را می ستایم. زنده باد.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.