آینده در گذشته

 ‌                                                                                                         شنبه ۹ امرداد ۱۳۹۵
   

«...پس از انقلاب کسانی با سابقه‌ی اندک خود را در صف مبارزان جا زدند. همین افراد دولتی موقّت و بی‌اختیار را هم تحمّل نکردند و آن دولت و بسیاری دیگر را با انواع برچسبهای ملّی‌گرا،‌ راست‌گرا،‌ چپ‌گرا، لیبرال و سازشکار به کنار زدند. انحصارطلبان تلاش کردند که امر مرجعیّت را هم مانند کلیسا و به شکل دستوری پیاده کنند... بگذارید مسئله‌ی تقلید طبق سنّت گذشته همچنان ادامه یابد... کارهای ناروا از روحانیان و بیدادگاههایی به نام محکمه‌ی شرعی مردم را از اسلام روگردان می‌کند...»

اگر کسی نداند ممکن است فکر کند متنی که این چندخط بسیار کوتاه از آن برگزیده شده،‌ همین اواخر نوشته شده است. بخش اوّل که انگار مربوط به کرکری فعلی مصباح و هاشمی و بخش بعد آن نیز (پیرامون تعیین مرجع) که انگار در دهه‌ی ۷۰ و همزبان با مرحوم منتظری به نظر می‌‌آید. تصوّر اینکه متن بیانیّه «انحراف انقلاب» در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۵۹ نوشته شده باشد،‌ خیلی سخت است.

غرض از این ایما، توصیه‌ی کسانی که آنرا ندیده‌اند به مطالعه‌ی آن است. یک مقایسه بین نحوه‌ی استشهاد به تاریخ اسلام با مشابه آن از زبان رهبر نظام و اطرافیانش بسیار آموزنده است. یک سطر آخر برای تمام معتقدان به «اجرای بی‌تنازل قانون اساسی» بسیار عبرت‌آموز است. اگر ۳۶ سال است که ایرادها و اشکالها باقی مانده، تا چه زمانی می‌توان این کاستی‌ها را فقط به حاکمان برگرداند و گفت که «حکومت اسلامی» درست اجرا نشده و اگر فلان شخص و بهمان کس بودند، الآن وضع به گونه‌ای دیگر بود؟ مرحوم موسوی زنجانی با همین متن دین خود را به تاریخ ادا کرد؛ دیگران کجایند؟

۲ نظر:

  1. تا چه زمانی می‌توان این کاستی‌ها را فقط به حاکمان برگرداند و گفت که «حکومت اسلامی» درست اجرا نشده و اگر ...

    بوی تجدیدنظر در عقیده می‌‌آید؟

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.