کارخانه‌ی داعش‌سازی

                                                                                                 چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۹۶
    
  
«بگو ای اهل کتاب بیایید از آن کلمه‌ی حق که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم که به جز خدای واحد را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و بعضی از ما برخی را به جای خدا به ربوبیّت برنگزینیم...» (آل عمران ۶۴)
  
 این راه پیشنهادی قرآن برای رویارویی با مخالف فکری (در اینجا ادیان توحیدی دیگر) است که به دیگران (حتّی دیگر ادیان یا حتّی بی‌دینیان) نیز تعمیم‌پذیر است. وقتی توصیه و نأکید بر «مشترکات» باشد بی‌گمان مذاهب اسلامی به این توصیه سزاوارترند. این روش کاملاً در تقابل با روش خوارج صدر اسلام، برخی تندروان مذهبی معاصر، القاعده، ‌طالبان و نهایتاً داعشیان است. اینان با قضاوت درباره‌ی رستگاری و ضلالت بر اساس ایمان افراد، ‌مرزکشی می‌کنند و دیگری را کاملاً بی‌بهره از رستگاری می‌بینند و بر اساس ترجمه‌های تحت‌اللفظی و بی‌اعتنا به زمینه‌ی برخی آیات، حکم کفر صادر می‌کنند و دستور به قتل و آشوب حتّی به شکل خودکشی انتحاری می‌دهند.

سیطره‌ی ظاهری داعش بر عراق و سوریه پایان یافت ولی همان طور که طرز تلقّی اسلافشان نمرد، ‌اینان نیز به سادگی نمی‌میرند و اگر در افغانستان یا افریقا سر بر نیاورند به شکل حمله‌های تروریستی خود را نشان خواهند داد. بحث بر سر دو راهی فوق است که بدانیم ما و دیگران تفکّرمان به کدامیک از دو راه فوق نزدیک است؛ آیا از کسانی به شمار می‌رویم که در برخورد با مخالف فکری خود به مشترکات می‌نگریم یا وجوه اختلاف را برجسته می‌کنیم.
  
این مقاله شمایی کلّی از تغییر شکل رویارویی مسلمانان با اسرائیل در منطقه به رویارویی شیعه و سنّی ارائه کرده است که البتّه بی‌ایراد نیست. آنچه واقعاً اتّفاق افتاد رویاروی بین تشیّع دوازده‌امامی و وهّابیّت بود که هردو طرف در ایجاد آن دخیل بودند و هستند و اگر این شکاف مهار نشود به رویارویی اهل سنّت و شیعه در مقیاس گسترده نیز خواهد انجامید. اگر رویکرد اخیر عربستان بر اساس تقابل آشکار با نظام ایران (و کمتر تشیّع) بود ولی اشارات روحانیان مذهبی ایران به ویژه رهبر نظام خود وهّابیّت را هم در بر می‌گرفت و طبیعی است که جواب ِهای هوی است و نمی‌توان انتظار داشت که بدون جواب بماند. بعضی از ما «کوبیدن سر مار» را می‌بینیم و «شجره‌ی خبیثه‌ی وهابیّت» را نه.
  
حتّی اگر با معیارهای نظام حاکم بر ایران بخواهیم به موضوع نگاه کنیم، وهّابیّت همان اهل سنّت نیست و در واقع اهل سنّت در نشست اخیرشان در روسیه «وهّابیّت» را جزو خود ندانستند که خبری بود که آن چنان که باید و شاید به آن پرداخته نشد. «الأزهر» که با الهام از نام دختر پیامبر اسلام بنا شد هنوز می‌تواند طرف گفتگو و مفاهمه‌ی تشیّع باشد. اینجا باید اذعان کرد که علمای نجف و عالمان غیرحکومتی ایران نیز آن چنان که انتظار می‌رفت در ایجاد ارتباط با روحانیان اهل سنّت موفّق نبوده‌اند. اهالی ساکنان کشورهای سنّی‌نشین از اینکه شیعیانی در کشورشان رشد کنند که به جای اهمیّت‌دهی به منافع ملّی از جایی خارج از مرزها دستور بگیرند نگرانند (نمونه‌اش حزب الله لبنان) و ما باید خود این مسأله را وقتی در دادن مناصب به اهل سنّت در ایران احتیاط می‌کنیم دریابیم.

داعش زمانی از بین می‌رود که روش داعش‌سازی یعنی انگشت‌نهادن بر موارد اختلاف از بین برود. وقتی محوریّت قرآن که متن اصلی فکر دینی است جایش را به احادیث دهد و «صواب بودن مخالفت با اهل جماعت» به عنوان راهکاری در فقه سنّتی باقی باشد، حکایت همچنان باقی است. در فتوای مرحوم شیخ شلتوت تشیّع به عنوان یکی از فرقه‌های اسلام که عمل به آن مجزی است معرّفی شد؛ راه «داعش‌سوزی» مبتنی بر احیای راه شلتوت و بروجردی است. شیخ فعلی الآزهر نیز دست‌کم در آغاز سخنان مسالمت‌جویانه زد و پیش از هر مرجع شیعی به دیدار پاپ در واتیکان رفت. نواندیشان و روشنفکران و عالمان دینی باید به عمل نیز به اندازه‌ی نظر بها دهند و با متفکّران اهل سنّت وارد گفتگو شوند. این موضوع روزی اگر تنها یک توصیه بود امروز ضرورتی حیاتی است.

برداشت نظام ایران و رهبرش از «وحدت با هم» بین مسلمانان، «وحدت با من» است. ناقدان و دلسوزان باید بدون ترس از عواقب احتمالی با زبانی در خور روش درست را به حکومت توصیه کنند. معضل لبنان، یمن، ‌سوریه،‌عراق و دیگر موارد اختلاف بدون گفتگو با طرف مقابل حل‌شدنی نیست. پیروزی ظاهری بر داعش بسیار گول‌زننده است چرا که به نظام می‌گوید که راه گذشته‌اش صحیح بوده است امّا ارسال سلاح و شبیه‌سازی حزب‌الله همه‌جا کاربرد ندارد. ‌اشتباهات نظام سعودی در منطقه فعلاً باعث شده نظام ایران دست برتر را داشته باشد ولی مشکل همچنان باقی است. نابودی کارخانه‌ی داعش‌سازی فقط با مذاکره و مفاهمه با تمام مسلمانان از موضع مساوی ممکن است. در قانون اساسی ایران (اصل ۱۰۹) شرط دوّم رهبر «عدالت و تقوای لازم برای رهبری امّت اسلام» عنوان شده است که قطعاً اشتباه است. هیچ کشوری حق ندارد برای «امّت اسلام» از میان خود رهبر انتخاب کند. ما یکی میان دیگرانیم و این نقطه‌ی آغاز است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics