سهشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶
فقط ۹ کشته
در شامگاه دوشنبه ۱۱ دی ۹۶ آمار کشتگان رسمی را به بیش از بیست نفر رساند. به گمانم لازم است اهل قلم و فکر راههایی را که برای بهبود وضع به نظرشان میرسد با دیگران به اشتراک بگذارند.
یک. تفاوت
مهم این اعتراضها با جنبش سبز این است که اعتراض از شهرستان (مشهد) آغاز شد و گرچه
به تهران سرایت یافت امّا همچنان در شهرها بیش از پایتخت است برعکس سال ۸۸. تفاوت
مهم دیگر بیسر بودن این اعتراضات است. دستگیری سران سبز به فروکشکردن حضور
خیابانی انجامید ولی حالا معلوم نیست که بازداشتیها چه کسانیاند و چه کسانی در
تنور اعتراضها میدمند.
دو. گاهی
یک رخداد بزرگ از حادثهای بسیار کوچک آغاز میشود؛ جنگ جهانی با یک ترور، بهار
عربی با یک خودسوزی و انقلاب ایران با چاپ یادداشتی با نام مستعار رشیدی مطلق. حوادث
کوچک را دستکم نگیریم. شاید تجمّع برابر شهرداری مشهد روزی جزو بزنگاههای تاریخی
ایران قرار بگیرد.
سه. مهدی
خزعلی روزی از پدرش پرسید که اگر روزی ما نخواستیم شما بر مصدر قدرت باشید باید چه
کنیم، جواب شنید که همان کاری که ما با شاه کردیم. با قبول تفسیر ابوالقاسم خزعلی
از شیوهی نگاه «نظام» به مسئلهی چرخش قدرت، بحث امروز ما انتخاب بین صندوق رأی و اعتراض
خیابانی نیست که اوّلی نشانهی دموکراسی و مدنیّت باشد و دوّمی نشانهی هرجومرجطلبی
و اغتشاش؛ این راهی است که خود حاکمیّت پیش روی افراد معترض گذاشته است. تنها راهحل
پویاکردن آن پرسش/دوراهی بازکردن راه صندوق رأی است البتّه به شکل حقیقی، هرچند
رأی اکثریّتْ افرادی را از تخت به زیر بکشد و گرنه باز شاهد راه دوّم خواهیم بود و
این انتخاب حکومت است نه مردم. دوراهی صندوق و خیابان زمانی به شکل پرسش قابل درک
است که صندوقش واقعی باشد نه جعلی. گرچه تلاش تغییرخواهان برای کنارزدن تفکّر
اقتدارگرا در چهارسال گذشته همراه با حضور در پای صندوق رأی با ویژگیهای فعلی بود ولی این باعث
نمیشود که «نظارت استصوابی» نابودکنندهی معنا و مفهوم انتخابات را در ایران فراموش
کنیم. آیا با انتخابات ایران میتوان قانون اساسی را تغییر داد؟ اگر خیر، پس
دوراهی بین صندوق و خیابان وجود ندارد. اگر بله، چگونه؟
چهار. یکی
از مهمترین شعارهای اعتراضهای اخیر این شعار بود: «این است شعار مردم، رفراندُم، رفراندُم».
رفراندُم یا همهپرسی یعنی رجوع به آرای مردم در مسائل و معضلات مهم کشور و این اغتشاش نیست بلکه دعوتکردن حکومت
است به اینکه خودش را در انتخاباتی سالم به محک آرای مردم بزند. رفراندُم هم در
زمان خاتمی و هم در زمان روحانی مطرح شد و طبعاً با بیاعتنایی «نظام» روبهرو شد.
رفراندُم تقاطع بین صندوقهای رأی و اعتراض خیابانی است. دعوت به همهپرسی و استقبال از
آن محک مناسبی است هم برای کسانی که فکر میکنند حکومتشان دارای پشتوانهی آرای
مردمی است، هم برای معترضانی که نمیخواهند به عنوان اغتشاشگر شناخته شوند و هم
برای تحلیلگرانی که بخواهند بین حرکت به سوی وضع ایدهآل و کنش مسالمتجویانه جمع
کنند.
پنج. موضعگیری
رهبر نظام در ۲۹خرداد مجوّز برخورد خشونتآمیز را با معترضان داد؛ همانقدر که
امروز ممکن است سخنانش روی برخی اثر بگذارد، همانقدر هم اتمام حجّتی خواهد بود
برای طرفدارانش جهت برخورد شدیدتر. سخنرانی ۲۹خرداد۸۸ وی که همراه با حمایت بینظیر از احمدینژاد
بود، یکی از بزرگترین اشتباهات دوران زمامداری او به شمار میرود؛ باید دید که این بار از
این آزمون سخت چگونه سر بر میآورد.
درود بر شما. دیگر در توییتر حضور ندارید؟
پاسخحذف۱۲۳
پاسخحذف۶ ساله با در دست داشتن دولت و مجلس میتوانستید برای رفتار صدا و سیما راهی پیدا کنید. اگر راهی تا الان نبوده که در آینده هم نخواهد بود. اگر بوده و استفاده نکردید، مقصرید.
رفرندوم هم همینه
ضمنا سال هاست مطالب شما را دنبال می کنم و نقدهای تان را روشمند و واقعگرایانه یافته ام.
پاسخحذفدرود و سپاس. نه دیگر در تویتر نیستم.
حذفمثل خرداد ۸۸ موتورت را روشن کردی.
پاسخحذفدست مریزاد :)
زنان ایران بدون حجاب اجباری در تظاهرات اعتراضی شرکت کنند
پاسخحذفاز مخالفان این خیزش ملی میخوانیم که این حرکت، یک «شورش کور» است. من نمیدانم منظور از کوری این خیزش چیست؟ یعنی مردم نمیدانند چه میخواهند؟ گفتهاند که! در شعارهایشان کاملا متبلور است؛ «حکومت آخوندی / نمیخوایم نمیخوایم»، «سوریه رو رها کن / فکری به حال ما کن»، «این است شعار مردم / رفراندم رفراندم»، «ملت گدایی میکنه / آقا خدایی میکنه»، «سیدعلی ببخشید / دیگه باید بلند شید»، «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» شعارهایی کاملا مشخص با معانی کاملا قابل دسترس هستند. توقع ندارید این مردم کوچه خیابان همه آنتونیو گرامشی و جان استیوارت میل باشند و برای شما لکچر فلسفه انقلاب ارائه دهند که!
پاسخحذفاتفاقا خواست مردم کاملا روشن است و صرفا جای یک سازماندهی تشکیلاتی برای پیشبرد و عملیاتی کردن این شعارها خالی ست. اگر نقدتان این است، نقد درستی ست؛ وگرنه کاملا بارز است که مردم حذف ولایت فقیه از قانون اساسی، تشکیل یک حکومت سکولار دموکراتیک، خرج ثروت ملی برای کشور و مردم، و شفافیت اقتصادی و مبارزه با فساد را میخواهند و اینها را نیز میخواهند با یک رفراندم در کشور محقق کنند. به زبان اسپرانتو که شعار نمیدهند. مهم این است که چگونه این خواستها میتوانند در عرصههای مدنی و سیاسی رنگ بگیرند و اینجاست که جای خالی یک شبکه از فعالان حرفهای که بتوانند این خواستها را در عرصههای مختلف به پیش ببرند حس میشود یا حداقل من از وجود چنین سازماندهی و تشکیلاتی بیخبرم.
این حرکت اعتراضی در شروع راه است. هنوز طبقه متوسط, کسانی که از سوریه شدن میترسند, بازار, کارمندان دولتی, و برخورداران امتیازات دولتی هنوز حمایت چندانی نکرده اند. اکنون در وضعیت تکوین انقلاب هستیم. ممکن است موفق شود و ممکن است مانند جنبشهای قبلی شکست بخورد. حضور در خیابان شرط لازم برای پیروزی است اما به تنهایی کافی نیست. برای رسیدن به هدف باید سنگر به سنگر به پیروزی رسید. باید رژیم و هژمونی ان را قدم به قدم عقب راند. باید زمینه های پیوستگی طبقه متوسط و دیگران فراهم شود. اولین سنگر پایگاه ها و ابزار های سرکوب هستند. با آتش زدن این اماکن میتوان کنترل محله ها را به دست گرفت. این اولین سنگر برای بسط کنترل مردم بر محل زندگیشان در تمامی ساعات شبانه روز است. در این صورت است که دیگران نیز به لشکر بیکاران, غارت شدگان, و مظلومان خواهند پیوست.
پاسخحذف