ایران ایران می‌شود

                                                                                                      جمعه ۱۵ دی ۱۳۹۶
  

در یادداشت پیش گفتم که ایران همیشه جلودار منطقه بوده و نیازی نیست که آن را با کشوری مقایسه کنیم. اگر هم نیازی به مقایسه باشد، تاریخ معاصر ایران بهترین راهنماست. یکی از دوستان به درستی یادآوری کرد که نهضت مشروطه با همراهی مردم و نخبگان به پیروزی رسید و نمونه‌ای از اعتراضات ثمربخش بومی بود. انقلاب سال ۵۷ نیز از همین راه به نتیجه رسید.
   
مهمترین تفاوت ایران ۵۷ و تونس با لیبی و سوریه در بهار عربی، تفاوت حاکمان آنها بود. شاه اگر می‌ماند انقلاب ایران به سادگی به پیروزی نمی‌رسید،‌ امکان بازگشت برای آیت‌الله خمینی فراهم نمی‌شد و نیروهای وفادار شاه به سادگی تسلیم نمی‌شدند. بن‌علی نیز با خروجش کار را برای مردم تونس آسان کرد ولی قذافی و اسد ماندند به بهای کشتار گسترده. البتّه حالا می‌دانیم که اسد نیز قصد کناره‌گیری داشت که خامنه‌ای نگذاشت و به فرماندهان سپاه گفت که «برخی وقتها فرد بیمار نمی‌داند نیازی به پزشک دارد و باید او را به زور پیش او برد» در حقیقت بخشی از مشکل «سوریه‌شدن» سوریه به نظام سیاسی ایران برمی‌گردد. این «خودطبیب‌پنداری» درباره‌ی فلسطین نیز صادق است که وقتی حماس پا در راه فتح نهاد، حزب‌الله با انتقاد از آنان گفت که فلسطین را آزاد می‌کند و به آنان می‌سپارد. یعنی خود شما صلاح خود را نمی‌دانید و ما بهتر می‌دانیم.
   
یکی از کاربران افغانستانی شبکه‌های اجتماعی نوشت که بی‌زحمت به شعار نه غزّه نه لبنان، نه کابل نه هرات و نه نیمروز را هم اضافه کنید چون اینجا سلاحهای سپاه به دست دشمنان ما می‌رسد. حمایت نخبگان سوری از اعتراضات ۹۶ نیز همراه با انتقاد از نقش ایران در پایداری اسد بود. لابد آنها هم صلاح خود را نمی‌دانند و ما (یعنی رهبر و نظامیان) بهتر می‌دانند.
 
ایران شاید و باید که طرفدار محرومان و مظلومان باشد ولی پشت سر آنها، ‌یعنی ما از فلسطین حمایت می‌کنیم یعنی آنچه را خودشان برای خود می‌پسندند تأیید می‌کنیم. همینطور دیگر نقاط جهان نه اینکه به آنها یا بخشی از آنان بگوییم حامی شما (بخوان پزشک شما) هستیم و صلاح شما را بهتر از خود شما تشخیص می‌دهیم. رهبر نظام ایران برای هرجای جهان بخواهد چنین کند، برای مردم خودش نخواهد توانست حالا هرقدر هم برایش از مقدّسات مایه بگذارند. سکوت خامنه‌ای تا کنون برای این است که اعتراضات بخوابد چون اگر حرفی بزند و باز هم جایی صدای اعتراض بلند شود،‌ اعتبارش از اینی که هست کمتر خواهد شد. تا ابد هم نمی‌توان راهپیمایی اعتراض به فتنه‌ی ۹۶ برگزار کرد.
 
بعضی از منتقدان از پشیمانی از رأی‌دادن به روحانی می‌گویند. به آنها عرض می‌کنم که اگر روحانی نبود،‌ اعتراضات فعلی هم نبود. اگر رئیسی رئیس‌جمهور بود الآن همه مشغول ملامت تحریمیان بودند و سقف خواسته‌ی ما کناررفتن رئیسی و آمدن شخصی معتدل بود و هراس از امکان رهبرشدن رئیسی بر همه‌جا سایه افکنده بود. با آمدن روحانی سقف انتظارات بالا رفت، کم‌فایده‌بودن انتخاب رئیس دولتی که نمی‌تواند حتّی کابینه‌اش را خودش بچیند بر همه آشکار شد و حالا همه بیشتر از این می‌خواهند. از رأی به روحانی پشیمان نباشیم و به او به عنوان مرد دوران گذار بنگریم.

اعتراضات فعلی ادامه خواهد یافت چون علل آن باقی‌اند و چون عوامل آن وابسته به خارج یا برای نظام شناخته نیستند. هر اعتصاب، تجمّع یا گردهمایی بالقوّه می‌تواند منجر به اعتراضی دامنه‌دار شود. نقش نخبگان در روزها،‌ هفته‌ها و ماههای آینده بسیار سرنوشت‌ساز است. از تویت فرزندان موسوی و رهنورد می‌توان حدس کرد که نظر آنان با اصلاح‌طلبان سنّتی خیلی فرق دارد. بی‌گمان پایداری آنان در روشن نگه‌داشتن شعله‌ی اعتراضات ۸۸ تا سال ۹۶ بسیار مؤثّر بوده است. البتّه سال ۹۶ گستره‌ی بیشتری از سلایق را در برمی‌گیرد و ما نیز هشت‌سال بالغ‌تر شده‌ایم. هر اظهارنظر،‌ کنش یا نوشته‌ای به دست آیندگان می‌رسد و در تاریخ ثبت خواهد شد. انتظار داریم روشنفکران آزادیخواه بیش از پیش به موج اعتراض بپیوندند تا به سوی ایرانی آزاد و مبتنی بر رأی اکثریّت برویم با رفراندومی همه‌گیر، نه دوگزینه‌ای مانند سال ۵۷. تنها در این صورت است که ایران ایران خواهد شد.

۲ نظر:

  1. به به، خیلی لذت بردم. فقط یک اظهار نظر عوامانه می خواستم بکنم در این وبلاگ وزین و روشنفکری. هر چی می گردم هیچ حسن و امتیاز و موقع شناسی و . . در رهبر نمی بینم.مثل آن که در ترانه ضربی قدیمیِ "مرد باید پولدار باشه، زشت و بد اخلاق"، بگیم "مرد باید بی پول باشه، زشت و بد اخلاق"!!!!

    پاسخحذف
  2. رهبر که مریضه... میرطاهر هم چند جمله بیشتر نمی تونه حفظ کنه!

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.