جمعه ۱۵ تیر ۱۳۹۷
از میان
عنوانهای تکرارشوندهی مقالهها و نوشتههای مطبوعاتی دوتا رکورددارند و هر دو هم
به اشتباه به کار میروند. خیلی مختصر به آنها می پردازم.
یک. به کجا
چنین شتابان؟
نویسندگان
از این عنوان معمولاً «کجا با این عجله؟!» را مراد میکنند؛ یعنی در نقد یا نفی یک
عمل و روند که با آن موافق نیستند امّا همانطور که همه شعر مشهور شفیعی کدکنی را
خواندهاند، این شعر و به ویژه این عبارت، در مدح رفتن و پویایی است. گوَن که بستهپای
است، خود میل و آرزوی سفر دارد ولی نمیتواند و در عوض به نسیم که به جستجوی سرایی
جز این سراست میگوید که به شکوفهها و باران سلامش را برساند.
استشهاد به
یک عبارت، آیه یا شعر به اعتبار معنای واقعی آن است نه اینکه معنایی خلاف آن قصد
شود. مثلاً آیهی قرآنی «فأین تذهبون» (تکویر ۲۶، نهیب خدا به کافران) به همین معناست ولی نه این شعر. اگر روزی
قرار شود این سطر از شعر شفیعی به درستی نام مقالهای باشد، آن مقاله باید در
ستایش رفتن از وضع موجود و هجرت به سرایی جز این سرا باشد؛ وضعیّتی که ما الآن در
آن قرار داریم. دربارهی بلایی که سنّت سیاسی ما بر سر این شعر آورده و معنای مثبت
رفتن، پویایی و تغییر را وارونه کرده میتوان بسیار بیش از این نوشت.
دو. کشتیبان
را سیاستی دیگر آمد
این مصرع در بیت دوّم شعری از منوچهری دامغانی است:
باز دگر
باره مهرماه در آمد
جشن فریدون
آبتین به بر آمد
عمر خوش
دختران رز به سر آمد
کُشتنیان را
سیاستی دگر آمد
کُشتنی به
معنای «درخور کُشتن» اشاره به دختران رز یا انگورهای درخت تاک است که عمرشان با تغییر فصل به
سر آمده است. اوّلینبار این اشتباه در اطلاعیّهی مشهور احمد قوام در تاریخ ۳۰
تیر ۱۳۳۱ برای ترساندن مخالفان به کار رفت و واژهی «کشتیبان» اشاره به خودش بود که
رضا سجّادی گویندهی رادیو آن را خواند.
بعدها دربارهی اینکه آیا این لغزش را خود قوام مرتکب شد یا سجّادی این شعر
را اشتباه خواند، حرف و حدیث زیادی راه افتاد.
گاهی یک
تغییر عامدانه و با آگاهی خواننده و نویسنده است و توجیه دارد مثل «از شافعی نپرسند
امثال این مسائل» که حجاریان آن را این اواخر و با علم به شهرت شعر حافظ اینطور نوشت «از شاطبی نپرسند امثال این مسائل» امّا شعر منوچهری تا آن زمان از اشعار
معروف او مثل «خیزید و خز آرید که هنگام خزان است» نبود و تازه پس از آن اطلاعیّه
بود که در نشریّات به آن پرداختند. قوام هیچگاه دربارهی آن اطلاعیّه حرفی نزند
ولی رضا سجّادی بعدها بارها گفت که شعر و اطلاعیّه را همانگونه خواند که نوشته و به او
داده بودند، وگرنه میدانست که اصل آن چیست.
به هرحال
این تغییر هم فاتحهی معنای شعر را میخواند و هم وزنش را امّا ۶۶سال است که همه
چه به عنوان نام و چه برای حسن ختام یک نوشته آن را به همین شکل به کار میبرند که
توجیهی ندارد.
"دربارهی بلایی که سنّت سیاسی ما بر سر این شعر آورده و معنای مثبت رفتن، پویایی و تغییر را وارونه کرده میتوان بسیار بیش از این نوشت"
پاسخحذف