دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۷
سالها پیش مصاحبهی
آیدا شاملو را میخواندم که میگفت صداوسیما هرچه باشد از پایان دوران پهلوی بهتر
است چون مثلاً گزارش اعتیاد ملّت را نشان میدهد ولی آن زمان این را نشاندادن
سیاهیها میدانستند و جلوش را میگرفتند. حالا اوضاع در کشور درست مانند سالهای
پایانی رژیم سابق سیاهوسفید شده است یعنی یا این باید این ور خط دفاع از نظام
باشی یا آن ور؛ در حالیکه طیف وسیعی بین این دو هست و تازه مردم نباید مانند
سیاستمداران حرفهای برچسب حزبی بخورند (به این موضوع در مجالی دیگر میپردازم).
بدتر از آن این است که اخبار صرفاً بر اساس اینکه وضع موجود را خوب یا بد نشان دهد
دستهبندی میشود و به خبر صرف (نه مثلاً تفسیر یا تحلیل) با همین معیار واکنش نشان
داده میشود. گزارشها از زوّار عمدتاً عراقی و رابطهشان با زنان ایرانی در مشهد
از این دست است. چند حکایت از تجربهی شخصی:
یک. خیلی
وقت پیش که هنوز پای زائران عراق به ایران باز نشده بود، شنیده بودم که برای زوّار
پولدار خلیج فارس در هتلها دختر میبرند. تا اینکه در مجلسی دیدم یکی از مردان مسن
عربستانی به همتای ایرانیاش که خبر خوشگذرانی با زنان صیغهای را شوخی پنداشته
بود، خیلی جدّی پیشنهاد کرد که «بیا برای تو هم هست»!
دو. در
سفرهای اخیر به مشهد هر وقت برای خالینبودن عریضه سر صحبت را با راننده تاکسی باز
میکردم که اوضاع کاروبار چطور است، از گلایه از کمشدن زوّار ثروتمند و انعامبدهی
خلیجی، میرسند به زوّار عراقی که دنبال صیغه میگردند. رانندهای میگفت: «وقتی یکیشان
را به خانهی مورد نظر رساندم، زن به من گفته بود منتظر باش تا مسافرت را خودت
برگردانی. به او گفتم که چرا با اینها مگر ایرانیها چه اشکالی دارند؟ اسکناس
صددلاری را نشان داد و گفت: اینها به دلار پول میدهند، بیایم با شما گداها؟!»
سه. نیمهشبی از هتل زدم بیرون برای زیارت. وسط کوچه دختری با چادر
خانگی چیزی گفت که نفهمیدم. تا سر کوچه فکر میکردم چه گفت؟ ...سیزده؟...سیب
بده؟!... تازه فهمیدم که گفته صیغه! کوچه پر از هتل و مسافرخانه بود و مملوّ از
زوّار عرب، احتمالاً فکر کرده بود من هم از آنهایم. کار به جایی رسیده که وسط کوچه
در منطقهای مرکز شهر خودشان را عرضه میکنند.
پس از انتشار گزارشها دو گروه بلافاصله بر اساس دستهبندی بالا شروع
کردند به موضعگیری. عدّهای با پنداشتن اینکه اینها واقعاً ازدواج موقّت است چه
بسا لازم باشد پای روحانی و عاقدی باشد و سیستم هم مطّلع است، پای تجارت سکس و
تایلند ایران را وسط کشیدند. عدّهای هم بیشتر با اتّهام سیاهنمایی و بههمزدن
رابطهی دو کشور دوست و برادر، اینها را توطئهاندیشی یا بزرگنمایی خواندند. هر دو
بر خطا.
پدیدهی تنفروشی بیش و پیش از هر چیز معلول فقر اقتصادی است که
طبیعی است هرجا از جمله در شهرهای بزرگ وجود داشته باشد. با بالاآمدن خط فقر از
یکطرف و پایینآمدن ارزش پول و ریختوپاش مسافران عراقی احتمال رابطه بین زنان
ایرانی و آنها بیشتر میشود. این یک معضل اجتماعی است که با دادن اخطار به مسافران
خارج و کنترل مسافرخانهها و تاکسیها در کوتاهمدّت قابل حل است و البتّه حل ریشهای
منوط به بهبود اوضاع اقتصاد است. سکوت و لاپوشانی فقط کار را بدتر میکند. اگر با توجیهاتی مانند عربستیزی، توهین به زنان مشهدی و جزآن بتوان جلو انتشار این اخبار را گرفت، نظام هم حق دارد که با توجیه «سیاهنمایی» جلو انتشار اخبار فساد را بگیرد. این فقط یک نمونه از اخبار این روزها بود که در
مذبح نگاه سیاهوسفید دو گروه سر بریده شد.
بالاخره صیغه است یا نه؟ یعنی ازدواج موقت شرعی انجام میشود یا خیر؟
پاسخحذفاسماً بله ولی چون «عدّه»ای در کار نیست و طرف امروز با این است و فردا با آن، در واقع تنفروشی است.
حذفاین پست شما تخم و تره نظام مشرکین را مایوس و ناامید میکند،مگر یادتان رفته که قرمساقزاده منتخب بدوی ها و بدنی های انگشت جوهری چه گفت؛مگر نگفت که هرکسی با انتشار اخبار دروغ و دادن آدرس غلط،تخم و تره حرومزاده ما را ناامید کند،سر و کارش با قوه قضائیه است،واقعا نمی ترسید از اینکه زریف گاو گند چاله دهان بیاید به دوربین زل بزند و بگوید ما اصلا مشهد نداریم،مشهد سابقا جز ایران بود که مموتی در آن ٨سالی که مملکت را شخم زد،آن را به برادران عراقی بخشید،به همین خاطر بود که قرمساقزاده خواری طلب ما در اردبیهشت ٩٦ توئیت کرد که خراسان را آزاد می کنیم و سبز و بنفش های قهوه ای شده نظام مشرکین هم یکصدا شعار دادند«ما از مشهد نمیریم،مشهد رو پس میگیریم»،پدیدهی حضور برادران عراقی و جاکشی علم الهدا و رئیسی و همخوابگی پتیاره ها و لکاته های نظام مشرکین با برادران عراقی هم چیز عجیبی نیست و یه چیزی است در حد مک دونالد خوردن و قهوه نوشیدن شما؛از همه اینها که بگذریم،امور داخلی ما به شما ربطی ندارد،بقول میر مخنث مان همخوابگی ما چیزی نیست که کسی در آن احساس خسران بکند،ما که میدهم و آنان که میکنند،هر دو با هم به ارگاسم می رسیم،گیریم که یکی زودتر به ارگاسم برسد و یکی دیرتر.،بنابراین لازم است که نوع نگاهو گفتار و رفتارتان را عوض کنید؛قبلا هم به شما عرض کردم که هر زمان خواستید می توانید اعوان و انصار حروم لقمه و حرومزاده نظام مشرکین را از پس و پیش بکنید،ولی هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید،وگرنه ناگزیرم که از جَک دورسی بخواهم که اکانتتان را مسدود کند و به وکیل حرامزاده خواری طلبمان اختیار تام بدهم که دادگاه نرفته حکم ارتدادتان را صادر بکند و از هیچی هم نترسد؛چرا که پدر زن قرمساق قوچانی که وکیل حقوق حشر است،آمادگی و توانایی آن را دارد که به اکانت هایی که غالبا فیک و ربات و فحاش و مزدورند،اعتنا نکند و در هر شرایطی از او حمایت بکند و با سوت و کف و تشویق حاضران به ارگاسم برسد؛حال خوددانید...
پاسخحذفالغرض.
ازمن شنیده بگیرید و برای خودتان دردسر درست نکنید،باور بفرمائید حرفای شما بوی خون می دهد،عزیز من به مشهد چکارداری؛مثل محمد جواد جاشی و امثالهم ...شیک و تمیز و بی خاصیت حرف بزن،از اسلامیت و ایرانیت و مدنیت و مقام و عزت و کرامت و شرف انسان حرف بزن،مثل کاوه دَهنی نگران محیط زیست باش و از سوختن کبوتران بنویس؛چکار به لقمان و زانیار و رامین و اقبال داری،مثل آرمان اکبرین و جواد امیری عکس مصدق و میر مخنث و بذار بالای سرت و درباره اصلاح اصلاحات و نجات ایران و دمکراسی و تهوع خواهی و حصر و غبغب و لپای گل انداخته میرمخنث ارتجاع حرف بزن،چکار به ویدا موحد و آرش صادقی داری،مثل آسیه بزرگیان و امین باکری چالش عکس کودکی بزن،چکار به بی شرفی روح اله غالبی و پفیوزی حمزه شهسوار حروم لقمه داری،مثل جعفر فرهادی و اصغر پناهی و رخشان متعمد آریا و فاطمه بنی اعتماد، فیلم بازی کن و فیلم بساز و خرس و اسکار بگیر،چکار به شتر سواری نسرین خندان و رضا ستوده داری،مثل محمد علینژاد و معصومه نوریزاد،کتاب و نامه سرگشاده بنویس و موج سواری کن،چکار به فشافویه و جنیس سواری محمود فتوره چی و تهدید نادر صادقی داری،مثل منتقدین چپ و راست و ملی منقلی،
مسائل بدیهی را تفسیر و تحلیل کن،چکار به وقایع تاریخ معاصر داری،مثل ادیبان و تئوریسین ها و نظریه پردازان و چماقداران و پااندازان و جااندازان و بازجویان و شکنجه گران و آدمکشان بنام سازمان بَدوی منافقین و اعضای بَدنی حزب مشارکت و امنیتی های قَلمی و دَهنی های سبز و بنفش های قهوه ای شده نظام مشرکین،با دست و دهانی خون آلود،از تاریخ طبری فکت بیار و برای لب تشنه و سر بریده حسین گریه کن.
از ایران ایلخانی گفتن بود که گفت:درفضای واقعی و مجازی ایران زمین،جماعتی فیک تر از جماعت خواری طلب نداریم.
این صیغه چیز بیخودیه بگن جنده خونه مشهدی علم اهدا
پاسخحذف