دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷
انتخاب بدترین
گزینه از میان گزینهها تخصّص نظام جمهوری اسلامی است. به برخورد با معترض صنفی و
فعال اجتماعی در ماجرای هفتتپه نیازی نبود چون بالاخره کارگران حقوقشان را دریافت
میکردند و سر کار بازمیگشتند؛ چنانکه همینطور هم شد. در مرحلهی بعد میشد پس
از آرامشدن فضا و بدون نیاز به ضربوشتم و اعترافگیری آزاد شوند و برگردند سر
خانه و زندگیشان. در مرحلهی بعد نیازی به پخش اعتراف تلویزیونی نبود چون ماجرا را
دوباره داغ کرد، و در مرحلهی بعد... الخ.
نظام باید
یکبار برای همیشه از خود بپرسد که با منتقد و معترض باید چه کار کند، به حرفشان
گوش کند، آزادی بیان داشته باشند یا مدام آنان را تحت فشار بگذارد که جلای وطن یا خودکشی کنند، بازداشت و شکنجه شوند یا آنان را به قتل برساند؟ تبدیل منتقد به معترض و معترض به برانداز به نفع
کیست؟ وقتی بخشی و قلیان به دادگاه شکایت میکنند، وکیل میگیرند یا در پی ملاقات با
نمایندگان مجلس برمیآیند، یعنی نظم مستقر را قبول دارند و گرنه کسی که سرتاپای
نظام را قبول نداشته باشد، به دادگاهش هم مراجعه نمیکند. حالا نگاه کنید به رفتار
هماهنگ مجلس و دولت و قوهی قضا با سازمانهای امنیّتی در برخورد با این افراد.
پس از پخش
«طرّاحی سوخته» (چه اسم با مسمّایی!) و اعتراض وکلای قلیان و بخشی، دوباره ایندو
بازداشت شدند. در حالی شکنجهی آنها از سوی نظام نفی میشد که شیوهی بازداشت
قلیان خود مصداق شکنجه است. کسانی که در جلوت چنین میکنند، در خلوت چهها خواهند
کرد؟ ادّعای دستگیری بخشی بهخاطر تلاش برای خروج از کشور و «اعترافسازی» هم
دروغی بیش نیست. نظام همیشه فعالان سیاسی و اجتماعی را به خروج از کشور تشویق کرده
است چون میداند که اثرگذاری آنان به کمترین حد میرسد. مقایسه کنید حضور منصور
اسانلو را در ایران با تأثیر او پس از خروج از ایران. به یاد بیاوریم پیشنهاد
بازجویان را به نرگس محمّدی که «امکان خروج از کشور را برایت فراهم میکنیم». اگر
بخشی از کشور خارج میشد پس از مدّتی حضور در رسانهها آرام آرام محو میشد؛
همانطور که اکبر گنجی شد.
در مستند «طراحی سوخته» در حالی رسانههای خارج متّهم به چهرهسازی از بخشی میشدند که خود نظام متّهم اوّل نامآورکردن افراد است. بدون برخورد با آنها یا پخش اعترافشان بیشتر مردم آنها را میشناختند یا حالا؟ اگر قرار باشد که نوشته یا گفتهی خود قلیان و بخشی در فیلم دلیل اقناعکننده باشد، چرا نوشته و گفتهی آنان در خارج از زندان نباشد؟ چرا آنان همیشه در بازداشت درست میگویند و در آزادی نادرست؟ عقل سلیم چه میگوید؟ اصلاً نظام با عقل سلیم میانهای دارد؟ روند اعترافگیری در چهل سال گذشته از چهرههای برجستهی مذهبی و سیاسی به بخشی و قلیان رسیده است. نظامی که دشمنش کارگری ساده یا دختری بیستوسه ساله باشد، چگونه نظامی است؟ استوار و پابرجا یا لرزان و هراسان؟
"انتخاب بدترین گزینه از میان گزینهها تخصّص نظام جمهوری اسلامی است."
پاسخحذفاگر نظامی در تمام مواردی که باید انتخابی انجام دهد بدترین گزینه را انتخاب می کند، دیگر آن فقط تخصص آن نظام نیست. به نظر من انتخاب بدترین گزینه از بین گزینه ها به تعریف نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده است. این مسئله باید به نوعی باید با ذات "منقلب" بعضی از آقایان ارتباطی داشته باشد.