شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۷
شاید آن زمان که بنیصدر به آیتالله خمینی پیشنهاد داد که سیّداحمد خمینی نخستوزیر شود، جدای از ساختن حاشیهی امنیّتی برای خود و دولتش از جاهطلبی فرزند رهبر هم باخبر بود. این پیشنهاد با مخالفت رهبر وقت روبهرو شد تا حسابگری بنیصدر نتیجه ندهد و ساقطکردن او برای مخالفان آسان شود. سیّداحمد امّا در پس پرده به یکی از تأثیرگذارترین افراد یک دههی ابتدایی انقلاب تبدیل شد.
معمول این است که نقش فرزند رهبر را در یکی دوسال پایانی عمر آیتالله خمینی پررنگ میدانند ولی این زمانی بود که وی بیمار بود و پسرش عملاً ادارهی بیت رهبر را به عهده گرفته بود ولی پیش از آن نیز واسطهی بین دیگران و رهبر بود و در موقع لزوم حتّی تصمیمهای رهبر را نیز برمیگرداند. چه تأثیری بیش از این که تصمیم برکناری اسدلله لاجوردی یکی از بدنامترین افراد عضو ساختار سیاسی ایران در چند دههی گذشته را که با شکایت بسیاری از افراد گرفته شده بود، یکتنه و با چانهزنی نزد پدر لغو کرد تا در جنایات او سهیم باشد. حکایت نگارش نامههای آیتالله خمینی و شک و شبهههای بسیاری که در مورد آن وجود دارد هم که دیگر تکراری است. احمد منتظری حق دارد که سیّداحمد را مدّعی منصب پدرش بخواند. بسیاری از حزباللهیهای وقت نیز پس از انتشار «رنجنامه»ی او در آغاز سال ۶۸ خطاب به آیتالله منتظری به همین نتیجه رسیدند. شاید حتّی پدرش هم چنین حسّی داشت که وی را از به عهده گرفتن منصب سیاسی بر حذر داشت.
برخی عکسها خلاصه و چکیدهی یک دورانند. عکس بالا عکسی کمتردیده از جلسهی سران قوا در منزل سیّداحمد خمینی است. خوب به چیدمان صحنه دقّت کنید؛ سران قوا -به استثنای موسوی اردبیلی که جایش خالی است- روی زمین نشستهاند و سیّداحمد روبهرویشان، بالاتر و روی صندلی. او در این عکس چهلوچندساله بود و پایش هم مشکلی نداشت. شاید پیشاپیش مقدّمات تحقّق رؤیای آینده را فراهم میکرد که تعبیرناشده باقی ماند و مرگ یا قتل او در ۲۵اسفند ۷۳ به یکی دیگر از نقاط تاریک تاریخ سیاسی ایران بدل شد.
معمول این است که نقش فرزند رهبر را در یکی دوسال پایانی عمر آیتالله خمینی پررنگ میدانند ولی این زمانی بود که وی بیمار بود و پسرش عملاً ادارهی بیت رهبر را به عهده گرفته بود ولی پیش از آن نیز واسطهی بین دیگران و رهبر بود و در موقع لزوم حتّی تصمیمهای رهبر را نیز برمیگرداند. چه تأثیری بیش از این که تصمیم برکناری اسدلله لاجوردی یکی از بدنامترین افراد عضو ساختار سیاسی ایران در چند دههی گذشته را که با شکایت بسیاری از افراد گرفته شده بود، یکتنه و با چانهزنی نزد پدر لغو کرد تا در جنایات او سهیم باشد. حکایت نگارش نامههای آیتالله خمینی و شک و شبهههای بسیاری که در مورد آن وجود دارد هم که دیگر تکراری است. احمد منتظری حق دارد که سیّداحمد را مدّعی منصب پدرش بخواند. بسیاری از حزباللهیهای وقت نیز پس از انتشار «رنجنامه»ی او در آغاز سال ۶۸ خطاب به آیتالله منتظری به همین نتیجه رسیدند. شاید حتّی پدرش هم چنین حسّی داشت که وی را از به عهده گرفتن منصب سیاسی بر حذر داشت.
برخی عکسها خلاصه و چکیدهی یک دورانند. عکس بالا عکسی کمتردیده از جلسهی سران قوا در منزل سیّداحمد خمینی است. خوب به چیدمان صحنه دقّت کنید؛ سران قوا -به استثنای موسوی اردبیلی که جایش خالی است- روی زمین نشستهاند و سیّداحمد روبهرویشان، بالاتر و روی صندلی. او در این عکس چهلوچندساله بود و پایش هم مشکلی نداشت. شاید پیشاپیش مقدّمات تحقّق رؤیای آینده را فراهم میکرد که تعبیرناشده باقی ماند و مرگ یا قتل او در ۲۵اسفند ۷۳ به یکی دیگر از نقاط تاریک تاریخ سیاسی ایران بدل شد.
عکسی که نه قبلش معلوم است که چه اوضاعی بوده و نه بعدش؛ چهطور چنین تحلیلی را سوارش میکنید؟
پاسخحذف