ظریف،‌ تیم ب و فاکس

                                                                                             دوشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۸
                       

۱- پیشنهاد مذاکره‌ی ظریف به امریکا درباره‌ی زندانیان نه تنها عجیب نبود که کاملاً شایان انتظار بود. وقتی توافق همگانی بین منتقدان وجود دارد که زندانیان امریکایی یا دوتابعیّتی بیش از آنکه مجرم باشند گروگانند،‌ روزی هم باید برسد که بر سر این گروگانها مذاکره شود و گرنه اصل عمل گروگانگیری لغو می‌شود. وقتی ظریف می‌گوید که برای انجام این کار اختیار لازم را دارد طبعاً فقط به این معناست که در این مورد خاص با رهبرنظام هماهنگ کرده است. اینکه این سخن چگونه گفته شد و چه پیامدی دارد البتّه در خور تأمّل است:

یک. آوردن عبارت «تیم ب» برای فضای تویتر و متلک‌پرانی خوب است ولی نه برای یک مصاحبه‌ی تلویزیونی. ایران دیر یا زود باید مشکلاتش را با عربستان و امارات حل کند و این گونه سخن گفتن کار را دشوار می‌کند. در ضمن نام آوردن از یک کشور کوچک مانند امارات بزرگ‌کردن بی‌جهت این کشور است و جای ظریف بودم این امتیاز را به آنها نمی‌دادم.
  
دو. تهدید خروج از ان‌پی‌تی در جواب خبرنگار صداوسیما نیز به نظرم خوب نبود. پایبندی کشورهای امضاکننده‌ی برجام (جز امریکا) به آن و مهر تأیید صلح‌آمیزبودن آژانس هسته‌ای بر فعّالیّتهای ایران و باقی‌ماندن ایران در این دو سازمان و معاهده نقطه‌ی قوّت ایران است و یکی از اهداف جنگ‌طلبان این است که ایران از اینها خرج شود تا امکان کندن سر مار (به قول‌ آنها) فراهم شود. حتّی بیان این مطالب به عنوان تهدید نیز امکان تهدید بیشتر طرف مقابل را فراهم می‌کند. سردار سلامی یک‌سال پیش گفت که سپاه به دولت پیشنهاد کرد که از برجام و ان‌پی‌تی خارج شود و فعالیّتهای اتمی را از سر بگیرد. تندروان داخل و خارج را اینجور جاها باید شناخت.

سه. تلاش برای شکاف‌افکنی بین تندروانی مانند پمپو، بولتون و نتانیاهو با ترامپ خوب و سنجیده است که باید دید تا کجا نتیجه می‌دهد. فرض کنیم ترامپ بخواهد خودش نمایشی مانند دیدار با رهبر کره‌شمالی راه بیندازد؛ طبیعی است که او با ظریف دیدار نخواهد کرد و دست‌کم طرف مذاکره‌اش باید روحانی باشد که این‌کار دور از ذهن به نظر می‌رسد. با سخن‌گفتن ظریف و پمپئو علیه هم نیز امکان رودررویی این دو بسیار کم است. رفتن به شبکه‌ی فاکس،‌ استفاده از تریبون ویژه‌ی جمهوریخواهان علیه آنان، پیشنهاد مذاکره و تفاوت گذاشتن بین ترامپ و زیردستانش خوب بود ولی احتمالاً در حدّ یک نمایش تبلیغاتی باقی بماند.

۲- مخالفت سلیمانی با ظریف نشان از توانایی بالقوّه‌ی این فرد -به عنوان چهره‌ی شاخص نیمه‌ی تاریک نظام- در مشکل‌آفرینی برای بخش انتخابی نظام دارد آن هم در حالیکه متوجّه است که ظریف با کنایه گفته که برای مذاکره درباره‌ی گروگانها موافقت خامنه‌ای را جلب کرده است. بسیاری رئیس سپاه‌نشدن سلیمانی را اقدامی مثبت دانستند که درست نیست. تغییر فرمانده سپاه و آمدن سلامی به جای جعفری تغییر ویژه‌ای نبود و جای تعجّب ندارد که معاون جای رئیس سابق بنشیند. سلیمانی خود را منصوب ولیّ امر می‌داند و طبق شنیده‌ها گزارشش را فقط به او می‌دهد نه به فرمانده سپاه و حوزه‌ی کارش نیز بسیار گسترده‌تر از اوست و اصلاً خود را زیر دست فرمانده سپاه نمی‌داند؛‌ آوردن او به داخل کشور و درگیری در منازعات داخلی او را کوچک می‌کند. در ادامه نیز خواهیم دید که نوع نقش‌آفرینی او در کشور و منطقه اصلاً قابل مقایسه با سلامی نخواهد بود. دلیل او برای مذاکره‌نکردن هم به وضوح بهانه است چون اگر ایران قوی باشد و تحریم نباشد که می‌گویند نیازی به مذاکره نداریم و اگر زیر فشار اقتصادی باشد، می‌گویند مذاکره زیر فشار ذلّت‌بار است.

۳- سیّدحسین موسویان گفته که اوّلاً معلوم نیست ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ انتخاب نشود و ثانیاً دولت فعلی با برداشتن گامهای زیادی رو به جلو علیه ایران، کار را برای یک دولت دموکرات هم سخت کرده که بخواهد به جای اوّل برگردد. همینطور که می‌بینیم کنگره در بیشتر تصمیمهای ترامپ با او مخالفت خاصّی نکرده است. پس اگر قرار به مذاکره است، باید الآن باشد نه وقتی که دیگر از شدّت فشار چاره‌ای برای نظام باقی نماند. یک نکته را به کسانی که از تهدید دوبوویتز برای تحریم پتروشیمی ایران به شوق آمده‌اند بگویم که نظام فعلی با این روشها ساقط نمی‌شود. به فرض که فشار به حدّی برسد که موجب ناآرامی داخلی شود،‌ حدّاکثر این است که نظام پای میز مذاکره خواهد آمد و اگر ببیند بین بقای خود و تغییر رفتارش در منطقه باید یکی را انتخاب کند، قطعاً اوّلی را انتخاب می‌کند و قضیّه فیصله می‌یابد. خیلی سخت است که بگوییم چه کار باید کرد ولی هر اتّفاقی قرار است بیفتد باید الآن باشد چون گذشت زمان گرهی را که روز به روز کورتر می‌شود، سفت‌تر می‌کند. گرهی که از اشغال سفارت امریکا آغاز شد و باعث شد که ایران از مهم‌ترین کارت بازی خود در دادوستدهای بین‌المللی محروم شود و نه فقط به روسیه و چین بلکه به هر کشور متوسّط و کوچکی باج بدهد.

۱ نظر:

  1. رهبری تازگیها آنقدر مطمئن حرف نمیزند. حسن روحانی اگر عرضه داشته باشد میتواند با ترامپ معامله کند.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics