جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۸
اگر قرار بود که ملّتهای منطقه خودشان با رجوع به آرای عمومی تکلیف خود را تعیین کنند، هیچ اثری از بحران در خاورمیانه نبود و اگر قرار بود که از بیرون کسی در سرنوشت ملّتها دخالت نکند نیازی به جنگ و جدال و رقابت منطقهای برای نفوذ و سلطه بر دیگر کشورها نبود. ماجرا از جایی شروع میشود (و در حقیقت ادامه مییابد) که کسانی بخواهند یک جمع محدود را به رغم میل کل یک ملّت بر آنها حاکم کنند.
نفتکش ایرانی در دریای سرخ منفجر شده که ظاهراً بر اثر اصابت موشک بوده است. کسی مسئولیّت حمله را به عهده نگرفته و امریکا هم گفته که اطلاع خاصّی بیش از این نداریم. خوب موضوع کمابیش روشن است. عربستان پس از دیدن حملات مکرّر ایران چاره را در مقابله به مثل دید تا لااقل ماجرا بیش از این ادامه پیدا نکند و ایران حس کند که از جایی به بعد آسیبپذیر است. حمله به خود ایران میتوانست با پاسخ متقابل روبهرو شود که با توجّه به نقص دفاعی عربستان هزینهی زیادی برای آنان داشت. به ویژه که ایران مسئولیّت آن حملات را بر عهده نگرفت. پس چاره در حمله به هدفی دور از مرزهای ایران و در حیاط خلوت عربستان یعنی دریای سرخ بود. شکل حمله نشان می دهد که برای غرقکردن نفتکش نبوده و گرنه یک کشتی غیرنظامی بیدفاع را به سادگی میشد غرق کرد. همانطور که حمله به نفتکشهای ژاپنی و نروژی صرفاً برای اخطاردهی بود نه غرقکردن آنان.
ایران پس از اتّفاقی که برای گریس۱ افتاد احتمالاً ارسال نفت را از جبلالطارق برای سوریه متوقّف کند. عربستان به سادگی میتواند برای ارسال نفت از تنگهی سوئز مانعتراشی کند و سوریه -وایران- را با بحران بیشتر روبهرو کند. ارسال ناو نظامی برای حمایت از حملات دزدان دریایی سومالی شاید موثّر باشد ولی برای حراست از نفتکشها در نزدیکی خاک عربستان خیلی کارآمد نیست و در صورت بروز درگیری دست بالا با عربستان است.
اگر امکان داشت که مردم یمن خودشان برای خود در یک انتخابات آزاد تصمیم بگیرند، آیا جنگ داخلی رخ میداد؟ اگر ایران و عربستان به انتخاب آنان احترام میگذاشتند و هر کدام با توجیه منافع خود با پوشش نگرانی از اسلام انقلابی یا صدور انقلاب در آنجا دخالت نمیکردند، آیا کار به موشکبازی میرسید؟ اگر مردم سوریه میتوانستند انتخاب کنند که رئیسجمهوری وراثتی مادامالعمر در کشورشان داشته باشند یا نه، آیا جنگ داخلی رخ میداد؟ اگر نظام ایران با توجیه از دستنرفتن محور مقاومت و کشورهای رقیب با توجیه جلوگیری از نفوذ ایران در آنجا دخالت نمیکردند باز هم هزاران نفر کشته و میلیونها نفر آواره میشدند؟ همین سناریو برای دیگر کشورها مانند عراق، افغانستان و... نیز وجود دارد.
متأسّفانه در این منازعه طرف حقّی وجود ندارد بلکه جنگ باطلهاست؛ جنگ نظامهای بسته و غیرمردمی که در برابر مردمشان وانمود میکنند جنگ با رقیب برای «منافع ملّی» همهی آنهاست نه گروه حاکم و عدّهی زیادی هم فریب این شبهاستدلال را خوردهاند. این جنگ فرافکنی بحران مشروعیّت داخلی به بیرون مرزهاست. دستکم در ایران که ماجرای دفاع از حرم و ادامهی آن توانست تزلزل ناشی از جنبش سبز را التیام بخشد. وضع برای عربستان و کشورهای دیگر نیز کمابیش مشابه است. تغییر دکترین امریکا در منطقه به وضوح کلاف را پیچیدهتر کرده (آخرین نشانهاش را در حملهی ترکیه به شمال سوریه شاهدیم) و سازمان ملل هم تا کنون نهادی تشریفاتی بیش نبوده پس موشکبازی، تنش و فاجعهی انسانی همچنان ادامه خواهد یافت.
نفتکش ایرانی در دریای سرخ منفجر شده که ظاهراً بر اثر اصابت موشک بوده است. کسی مسئولیّت حمله را به عهده نگرفته و امریکا هم گفته که اطلاع خاصّی بیش از این نداریم. خوب موضوع کمابیش روشن است. عربستان پس از دیدن حملات مکرّر ایران چاره را در مقابله به مثل دید تا لااقل ماجرا بیش از این ادامه پیدا نکند و ایران حس کند که از جایی به بعد آسیبپذیر است. حمله به خود ایران میتوانست با پاسخ متقابل روبهرو شود که با توجّه به نقص دفاعی عربستان هزینهی زیادی برای آنان داشت. به ویژه که ایران مسئولیّت آن حملات را بر عهده نگرفت. پس چاره در حمله به هدفی دور از مرزهای ایران و در حیاط خلوت عربستان یعنی دریای سرخ بود. شکل حمله نشان می دهد که برای غرقکردن نفتکش نبوده و گرنه یک کشتی غیرنظامی بیدفاع را به سادگی میشد غرق کرد. همانطور که حمله به نفتکشهای ژاپنی و نروژی صرفاً برای اخطاردهی بود نه غرقکردن آنان.
ایران پس از اتّفاقی که برای گریس۱ افتاد احتمالاً ارسال نفت را از جبلالطارق برای سوریه متوقّف کند. عربستان به سادگی میتواند برای ارسال نفت از تنگهی سوئز مانعتراشی کند و سوریه -وایران- را با بحران بیشتر روبهرو کند. ارسال ناو نظامی برای حمایت از حملات دزدان دریایی سومالی شاید موثّر باشد ولی برای حراست از نفتکشها در نزدیکی خاک عربستان خیلی کارآمد نیست و در صورت بروز درگیری دست بالا با عربستان است.
اگر امکان داشت که مردم یمن خودشان برای خود در یک انتخابات آزاد تصمیم بگیرند، آیا جنگ داخلی رخ میداد؟ اگر ایران و عربستان به انتخاب آنان احترام میگذاشتند و هر کدام با توجیه منافع خود با پوشش نگرانی از اسلام انقلابی یا صدور انقلاب در آنجا دخالت نمیکردند، آیا کار به موشکبازی میرسید؟ اگر مردم سوریه میتوانستند انتخاب کنند که رئیسجمهوری وراثتی مادامالعمر در کشورشان داشته باشند یا نه، آیا جنگ داخلی رخ میداد؟ اگر نظام ایران با توجیه از دستنرفتن محور مقاومت و کشورهای رقیب با توجیه جلوگیری از نفوذ ایران در آنجا دخالت نمیکردند باز هم هزاران نفر کشته و میلیونها نفر آواره میشدند؟ همین سناریو برای دیگر کشورها مانند عراق، افغانستان و... نیز وجود دارد.
متأسّفانه در این منازعه طرف حقّی وجود ندارد بلکه جنگ باطلهاست؛ جنگ نظامهای بسته و غیرمردمی که در برابر مردمشان وانمود میکنند جنگ با رقیب برای «منافع ملّی» همهی آنهاست نه گروه حاکم و عدّهی زیادی هم فریب این شبهاستدلال را خوردهاند. این جنگ فرافکنی بحران مشروعیّت داخلی به بیرون مرزهاست. دستکم در ایران که ماجرای دفاع از حرم و ادامهی آن توانست تزلزل ناشی از جنبش سبز را التیام بخشد. وضع برای عربستان و کشورهای دیگر نیز کمابیش مشابه است. تغییر دکترین امریکا در منطقه به وضوح کلاف را پیچیدهتر کرده (آخرین نشانهاش را در حملهی ترکیه به شمال سوریه شاهدیم) و سازمان ملل هم تا کنون نهادی تشریفاتی بیش نبوده پس موشکبازی، تنش و فاجعهی انسانی همچنان ادامه خواهد یافت.
گویا همه در این وضع مقصرند بجز اشغالگران و ابرقدرتها
پاسخحذف