شنبه ۲ آذر ۱۳۹۸
چند تأمّل دربارهی بحران بنزینی اخیر:
۱- بیآنکه مدافع بازار آزاد باشم و رفع هرگونه یارانه را
برای اقتصاد کشور لازم بدانم ولی همیشه از واقعیکردن قیمتها تا جایی که به نفع
مردم به ویژه فرودستان باشد دفاع کردهام. قیمت بنزین ایران (پیش از گرانی) یکششم
قیمت تمامشده و حدود یکسوّم قیمت بنزین در کشور عربستان بود پس به نظر میرسد که
این تصمیم خیلی عجیب نبوده است امّا سه نکته در این باره هست:
یک. کشور در شرایطی به مراتب بدتر از دوران جنگ هشتساله
به سر میبرد. در آن زمان نیز اقتصاد ِهمراه با سیاستهای انقباضی و مبتنی بر کوپن
و یارانه هم مطلوب و دائمی نبود ولی لازمهی شرایط خاص کشور قلمداد شد. حالا هم
گرچه قیمت بنزین بسیار ارزان و یکی از علل استفاده از خودروهای شخصی، آلودگی هوا
و ترافیک است امّا نمیتوان بدون درنظرگرفتن شرایط بحرانی کشور دست به چنین عملی
زد.
دو. در زمان دولت اصلاحات قرار بود که قیمت بنزین به
تدریج واقعی شود تا هم بار روانی و تورّمی کمی داشته باشد و هم یارانهها به مصرف واقعی
خود برسد. در دوران احمدینژاد این برنامه -به علاوهی دیگر برنامههای کلان کشور-
خودسرانه لغو شد و متأسّفانه این روند در
دوران روحانی هم ادامه یافت. اگر به تدریج قیمت واقعی میشد، این وقایع و دیگر
پیامدهای ناگوارش که هنوز خودش را نشان نداده رخ نمیداد.
سه. برداشت مسئولان از رابطهی خود با مردم هنوز
ارباب-رعیّتی است و گرنه تصمیمی به این مهمی ابتدا جلوتر رسانهای میشد، سپس با
بحث و آگاهسازی در صداوسیما افکار عمومی قانع میشد نه اینکه مردم بخوابند و صبح
که برخاستند ببینند قیمت بنزین سه برابر شده است. طبیعی است که نارضایتی به وجود
آید.
۲- پس از دیماه ۹۶ که اعتراضات اصولاً دلیل خاصّی نداشت
و صرفاً پس از تظاهرات برنامهریزیشدهی مشهد به دیگر نقاط گسترش یافت، کاملاً
قابل حدس بود که هرگونه تصمیم کلانی که به زیان عامّه باشد ممکن است به ناآرامی
بینجامد. ناآرامیهایی که منتظر یک بهانهاند تا با شعارهای ساختارشکنانهی کاملاً
آشنا کشور را درگیر تشنّج کنند. وقتی مسئولان –راست یا دروغ- مدّعی شدند که پس از
اعتراضات لبنان و عراق دستهایی میخواستند این اعتراضات را به ایران بکشند، جای
شگفتی داشت که خودشان این بهانه را به معترضان بدهند.
۳- هر روز تازینهای جدید بر قانون اساسی نحیف ایران
نواخته میشود. سران قوا
دربارهی افزایش قیمت بنزین تصمیم گرفتند و رهبر تأیید کرد. از میان سرا قوا علی
لاریجانی شأنی جز سخنگویی مجلس ندارد؛ چگونه بدون تأیید مجلس چنین رأیی داده است؟
رئیس قوّهی قضا کجای روند تصمیمگیری دربارهی نرخ قیمتهاست؟ رهبر نظام قرار است
تا کجا در ریز مسائل کشور دخالت کند و نظر بدهد؟ مجلس به گمانم در تحت امور هم
دیگر نیست چون نظرش را که دربارهی امور نمیپرسند و به فرض که بخواهد عکسالعمل
نشان دهد با دریافت نظر رهبر باید طرحش را پس بگیرد پس اساساً چه نیازی به این
مجلس است؟ سران قوا دربارهی امور کشور تصمیم بگیرند و رهبر تأیید کند. با دیدن
تجربهی گرانکردن بنزین و بیعملی مجلس، مردم با کدام انگیزه باید در انتخابات
اسفند شرکت کنند؟ مگر نه اینکه دغدغههای معیشیتی مهمترین انگیزهی مردم است؟ خوب
مجلسیان که اساساً کارهای نیستند تا بتوانند جلو افزایش قیمتها را بگیرند، پس چرا
باید آنان را برگزید؟
۴- تصمیم شورای امنیّت کشور (شاک) برای محدودکردن که چه
عرض کنم، قطع تقریبی اینترنت کشور اعتراض در چند شهر را به بحرانی ملّی تبدیل و
همه را درگیر مسأله کرد. نظام جا پای فلان کشور پرت آفریقایی گذاشت و اعتراض به
گرانی، رویدادی همچون یک انقلاب قلمداد شد. پیشتر و در دی ۹۶ گناهها به گردن
تلگرام و به ویژه آمدنیوز افتاد تا نمایش دستگیری زم تا مدّتها خوراک تریبونها و
منابر شود؛ حالا امّا نظام نشان داد که مشکل خود رسانه است نه این کانال و آن نرمافزار.
برادر عباد یا همان علی ربیعی سخنگوی دولت اعتدال گفت که اینترنت در زمان اعتراضات
بود ولی وقتی در خیابان سنگ خالی کردند و به هم خبر دادند، اینترنت قطع شد. خوب
شما که ادّعایی اشراف اطلاعاتی بر مخالفانتان را در وب دارید؛ وقتی به هم خبر میدادند،
شما هم خبردار میشدید و جلو آنها را میگرفتید. اینگونه اینترنت کمک حال شما هم
بود. نه برادر، ترس از رفتن فیلمها و گزارشها به خبرگزاریها و شبکههای ماهوارهای
دلیل اصلی بود نه این توجیهات. به گمانم دو طرح اینترنت ملّی، تعیین هویّت کاربران
و ویپیان قانونی هم برای تحدید آبرومندتر اینترنت است که خیال نظام از هر گونه
اطلاعرسانی به داخل یا خارج راحت شود.
در بلاهت و نادانی تصمیمگیرندگان قطع اینترنت هرچه
بگویم کم گفتهام. فکر کنم برای القای این واقعیّت به مردم که گروگان نظامند و
ایران در واقع یک اوین بزرگ است، کاری بهتر از این نمیشد انجام داد. به خاطر
اعتراض چند نفر، هشتاد و چند میلیون نفر را درگیر موضوع کردن هنری میخواهد که
مسئولان نادان نظام به خوبی آن را بلدند. با همین دست فرمان بروید تا خود به دست
خود نظام را به لبهی پرتگاه ببرید. برای رسیدن به این هدف از هر عملی که نشان دهد
جوّ اختناق بر کشور حاکم است و نظام مقدّسنما برای حفظ خود هر کاری (دقیقاً هر کاری)
میکند خجالت نکشید. آفرین بر شما.
پ.ن: دوران سخت بهترین محک خبرگزاریها و سایتهای خبری
است. در چند روز گذشته برخی سایتهای به ظاهر مستقل تا زمان مصاحبهی جهرمی و
ربیعی حتّی اشارهای به قطع اینترنت هم نکردند، در حالیکه بعضی سایتها معلوم بود
در حدّ امکان تلاش میکنند. اینها به یاد میماند.
پ.ن۲: نوبخت در مقام سخنگوی دولت حدّاقل چهرهای گشاده
داشت و بیانی عذرخواه در برابر انتقادها. انتخاب چهرهای امنیّتی مانند ربیعی برای
این پست اوج بیدرایتی حسن روحانی است. وقتی جهرمی پیگیر برقراری اینترنت بود و ربیعی
از قطع آن دفاع میکرد یاد ماجرایی افتادم. چندسال پیش عبدالله شهبازی که مدّتی
همکار ربیعی در وزارت اطلاعات بود مطلبی منتشر و بلافاصله حذف کرد. ربیعی با خنده
برایش تعریف کرده که اوّل انقلاب عدّهای از زندانیان گروهکهای مخالف را هنگام
انتقال از شهری به شهر دیگر برای اطمینان از نگریختن آنها، در ماشینهای حمل تابوت
گذاشتند و به تابوتها هم میخ کوبیدند. به مقصد که رسیدند دیدند همه خفه شدهاند.
طبعاً کسی که این واقعه برایش خندهدار است، بهترین گزینه برای دفاع علنی از
برقراری جوّ اختناق در کشور باشد. نوبت خندهی دیگران هم میرسد.
وقتی انسان بیسوادی مثل روحانی می شود رئیس جمهور نباید توقع بیشتری داشت
پاسخحذفقیمت بنزین بر همه قیمتهای دیگر تاثیر میگذارد در کشوری که حقوق متوسط طبقه متوسط زیر خط فقر است نمیتوان قیمت بنزین را با دیگر کشورها مقایسه کرد.
از همین فردا خواهیم دید که همه قیمتها بشکل سرسام آوری افزایش خواهند داشت. دولت هم هیچ غلطی نمیتواند بکند.
اقتصاد را نمیتوان با دستورات دولتی کنترل کرد اقتصاد را باید اقتصاددانها کنترل کنند آن هم با ابزای اقتصادی نه با سلاح گرم
کمبود بودجه را در چنین شرایطی دولت باید با مالیات بستن به بنگاههای اقتصادی مافیایی تامین میکرد همه هم میدانند که مالیات گرفتن از باند مافیای اطراف رهبر هم کار سادهای نیست
مدتهاست که من به این نتیجه رسیدهام که این حکومت بهترین دشمناش خودش است.
تنها خود حکومت میتواند این حکومت را سرنگون کند و خواهد کرد
روحانی کارهای نیست، کل داستان به خامنهای برمیگردد.
حذفیکهفته در زندان بودیم اگر از دیوار صدا درآمد از خاتمی و اصلاحطلبان در آمد.
پاسخحذفواقعا ملت باید دیوانه باشند که اسفند به اینها رای بدهند.
جذب حداقلی و دفع حداکثری
پاسخحذفمیگفتن ج.ا «چاره ای نداشته جز واقعیکردن قیمتها و گرون کردن بنزین»❗️
پاسخحذفچرا چاره نداشته⁉️
این همه چاره:
دست برداشتن از اتم بازی.
ندادن نفتکش سوخت مجانی به اسد.
کم کردن از خرج موشک پراکنی در غزه.
و....
خامنهای خودش فرمان گران کردن بنزین را داده و خودش هم مجلس را از ورود در مساله "برحذر کرده" برگشتیم به دوران قاجار.
پاسخحذفسلام و درود
پاسخحذفسابقاً با نام دیگری مینوشتم؛ اگر خاطر مبارک باشد، چندباری با هم مکاتباتی هم داشتیم.
اکنون مدتی میشود که در وبلاگی که نشانیاش را گذاشتهام مینویسم؛ متأسفانه آن حساب کاربری در گوگل و وردپرس پاک شد و، لذا، نشانیای از جنابعالی نداشتم؛ از این رو، اینجا مزاحم شدم.
اگر افتخار بدهید و نامهای بهاین نشانی ارسال بفرمایید ممنون خواهمشد:
makazemnazari@gmail.com