جمعه ۸ آذر ۱۳۹۸
قبلاً بارها پیشبینی کرده بودم که تحمّل نفوذ ایران در عراق برای افکار عمومی آن کشور فقط بهخاطر کمک به مبارزه با داعش است. ملیّت برای مردم عراق مانند هر کشور دیگری عاملی تعیینکننده حتّی بیش از مذهب است. اگر عامل تشیّع را هم در نظر بگیریم، تشیّع عراق تشیّع نجف است نه قم و تهران پس امکان ندارد که زیر بار ولایت مطلقهی کشور همسایه برود. نامگذاری خیابانها به نام خمینی و خامنهای آن هم برای مردمی که تا دیروز با ایران میجنگیدند و -درست مانند ما- کشتههای زیادی در این راه داده بودند، دیر یا زود مشکلساز میشد که شد. کاری با حملات مستمر به کنسولگری ایران در یکی دوسال اخیر ندارم و نقش رقبای منطقهای ایران را هم نادیده نمیگیرم، بحث کلّیتر از این وقایع است.
طرح هلال شیعی از ابتدا فقط اهل سنّت را به اشتباه نینداخت بلکه زعمای ایران را هم دچار توهّم کرد. به تدریج آشکار شد که گرچه شیعیان منطقه ممکن است همپیمان بالقوّهی ایران باشند ولی تهران فقط به دنبال پیرو سرسپرده است نه همپیمان یا دوست. پس ممکن است که گروهی شیعه هم نباشند ولی -بنا به مصالح موقّت خود- با ایران دست دوستی دهند و بهعکس شیعیان نپذیرند که زیر بار پیروی از تهران بروند. دوری کوتاهمدّت فلسطینیان از ایران بهخاطر اختلافنظر در سوریه نشان داد که مخالفان مهمترین دشمن ایران یعنی اسرائیل نیز همراه دائمی ایران نیستند و در صورت لزوم و با یافتن متّحدانی نزدیکتر (اخوانیهای مصر و برخی مخالفان اسد) از ایران دور شوند. این اتّفاق در آینده هم خواهد افتاد. وضعیّت شیعیان عراق هم که نیازی به توضیح ندارد.
حالا هم به ضرس قاطع میگویم که به محض آرامشدن سوریه همین تظاهرات در سوریه علیه اقلیّت علوی و بشّار اسد به راه خواهد افتاد و بعید میدانم که او یا ایران بتوانند سناریو داعش را دوباره تکرار کنند. اگر اکثریّت مردم یک کشور حکومت آن کشور را نخواهند و آن را به طور علنی ابراز کنند، نه مستشار نظامی میتواند مانع شود، نه فلان سلاح پیشرفته. هیچ کشوری از اتّحاد جماهیر شوروی قویتر نبود که دیدیم چطور از هم پاشید.
مهمترین نکته تأثیر پسروی گامبهگام تهران از منطقه بر داخل کشور است. چه چیز باعث شده که حاکمان تهران چشم بر فلاکت مردم، فشار تحریمها و از دستدادن سرمایهی اجتماعی خود در ایران ببندند؟ جایگاهی که برای خود در منطقه قائلاند. با دوری عراق از ایران، وقایع مشابه در سوریه و نزدیکشدن هرچه بیشتر گروههای فلسطینی به راهحل دوکشوری، این جایگاه از بین میرود. رگههای بیداری در بخشهایی از شیعیان لبنان به چشم میخورد و اوضاع ناپایدار یمن هم دیر یا زود به سود کلیّت مردم (اعم از سنّی، زیدی و..) تغییر میکند؛ کی؟ وقتی حوثیها بفهمند که با پیروی از تهران چه کلاه گشادی سرشان رفته است.
با فروپاشی هلال وهمی شیعی، رهبرنظام و نظامیان باید با مردم خود روبهرو شوند. دیگر نه مدافع حرم میتواند ضامن بقای ولیّ خودخوانده باشد و نه جدال دوگانهی اصلاحطلب و اصولگرا موتور محرّک نظام خواهد بود. داریم به بخشهای سرنوشتساز داستان ایران معاصر نزدیک میشویم.
طرح هلال شیعی از ابتدا فقط اهل سنّت را به اشتباه نینداخت بلکه زعمای ایران را هم دچار توهّم کرد. به تدریج آشکار شد که گرچه شیعیان منطقه ممکن است همپیمان بالقوّهی ایران باشند ولی تهران فقط به دنبال پیرو سرسپرده است نه همپیمان یا دوست. پس ممکن است که گروهی شیعه هم نباشند ولی -بنا به مصالح موقّت خود- با ایران دست دوستی دهند و بهعکس شیعیان نپذیرند که زیر بار پیروی از تهران بروند. دوری کوتاهمدّت فلسطینیان از ایران بهخاطر اختلافنظر در سوریه نشان داد که مخالفان مهمترین دشمن ایران یعنی اسرائیل نیز همراه دائمی ایران نیستند و در صورت لزوم و با یافتن متّحدانی نزدیکتر (اخوانیهای مصر و برخی مخالفان اسد) از ایران دور شوند. این اتّفاق در آینده هم خواهد افتاد. وضعیّت شیعیان عراق هم که نیازی به توضیح ندارد.
حالا هم به ضرس قاطع میگویم که به محض آرامشدن سوریه همین تظاهرات در سوریه علیه اقلیّت علوی و بشّار اسد به راه خواهد افتاد و بعید میدانم که او یا ایران بتوانند سناریو داعش را دوباره تکرار کنند. اگر اکثریّت مردم یک کشور حکومت آن کشور را نخواهند و آن را به طور علنی ابراز کنند، نه مستشار نظامی میتواند مانع شود، نه فلان سلاح پیشرفته. هیچ کشوری از اتّحاد جماهیر شوروی قویتر نبود که دیدیم چطور از هم پاشید.
مهمترین نکته تأثیر پسروی گامبهگام تهران از منطقه بر داخل کشور است. چه چیز باعث شده که حاکمان تهران چشم بر فلاکت مردم، فشار تحریمها و از دستدادن سرمایهی اجتماعی خود در ایران ببندند؟ جایگاهی که برای خود در منطقه قائلاند. با دوری عراق از ایران، وقایع مشابه در سوریه و نزدیکشدن هرچه بیشتر گروههای فلسطینی به راهحل دوکشوری، این جایگاه از بین میرود. رگههای بیداری در بخشهایی از شیعیان لبنان به چشم میخورد و اوضاع ناپایدار یمن هم دیر یا زود به سود کلیّت مردم (اعم از سنّی، زیدی و..) تغییر میکند؛ کی؟ وقتی حوثیها بفهمند که با پیروی از تهران چه کلاه گشادی سرشان رفته است.
با فروپاشی هلال وهمی شیعی، رهبرنظام و نظامیان باید با مردم خود روبهرو شوند. دیگر نه مدافع حرم میتواند ضامن بقای ولیّ خودخوانده باشد و نه جدال دوگانهی اصلاحطلب و اصولگرا موتور محرّک نظام خواهد بود. داریم به بخشهای سرنوشتساز داستان ایران معاصر نزدیک میشویم.
باور کنید ما مدت هاست که به "بخشهای سرنوشتساز داستان ایران معاصر" رسیدهایم تنها مشکل ما منفعت طلبی بعضی هموطنان است که برای تیکه استخوانی که آخوند از اموال چپاول شده جلوشان میاندازد حاضر نیستند دست از این حکومت بردارند و هر از مدتی یک مرتبه شب انتصابات میشوند آتش بیار معرکه آخوندی
پاسخحذفدر پست قبلی نوشتی "از خاتمی چه خبر؟" خواستم بگم از موسوی چه خبر؟ حالا نیمچه پیامی داد ولی خیلی محتاطانه.
پاسخحذفچه احتیاطی بردیا؟ مقایسه ولی فقیه با شاه و کشتار آبان با میدان ژاله چندماه پیش از سقوط پهلوی یعنی احتیاط؟
حذف