راستگویی به شرط چاقو

یا: «قواعد دروغگویی»                                                                        شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۸
  

دروغگویی گرچه مذموم است ولی در سیاست غیراخلاقی که کسب و حفظ منافع حرف‌واوّل آخر را می‌زند، برای خود قواعدی دارد. مقایسه‌ی دروغگویی دولت امریکا درباره‌ی قصد سلیمانی برای حمله به منافع امریکا و دروغگویی نظام ایران درباره‌ی خسارات پس از حمله به «عین الاسد» در این باره راهگشاست.
  
دروغ امریکا هرچه بود با هماهنگی اعلام شد یعنی رئیس‌جمهور،‌ وزیر خارجه و وزیر دفاع یک‌چیز گفتند. گفته‌ی آنان به سادگی قابل راستی‌آزمایی نبود و نمی‌شد فهمید که واقعاً برنامه‌ای پنهان در کار بود یا نه. از ابتدای ماجرا مسئولان پاسخگو بودند و از دقایق اوّلیّه پمپئو در سی‌ان‌ان حاضر شد و به پرسشهای چالشگرانه‌ی مجری جواب داد. رسانه‌ها آزاد بودند که روایت دولت را نقد و رد کنند. همین الآن هم به ضرس قاطع نمی‌توان گفت که چنین چیزی در دستور کار سلیمانی نبوده است.

این را مقایسه کنید با ایران: سپاهیان و نظامیان هر یک حرفی زدند، یکی از ده‌ها موشک گفت، دیگری از هشتاد کشته گفت و بعضی آمار را از این هم بالاتر بردند. حاجی‌زاده دیروز از انتقال مجروحان (و نه کشتگان) حرف زد. امریکا برای مرگ یک پیمانکار به پایگاه حشد حمله کرد و ۲۵ نفر را کشت و پس از حمله به سفارت برای ترور سلیمانی دست‌به‌کار شد. حالا بخواهد کشته‌هایش را از ترس ایران پنهان کند؟ نظامیان و برخی کارشناسان مزدور از انتقال کشته‌ها به تل‌آویو و بغداد گفتند که دست‌کم انتقال به بغداد که زیر نظر متّحدان ایران است بدون اطّلاع‌ آنان ممکن نیست. خود عراقیان اعتراف کردند که کسی خسارت انسانی نداشته است. تمام ادّعاهای نظام‌زدگان ایران در تریبونها یک‌طرفه و بدون پرسش انجام می‌شد. رسانه‌های ترسان و بی‌مسئولیّت ابداً توان به چالش کشیدن روایت نظام را نداشتند. محدودیّتهای موجود بهانه‌ی خوبی نیست؛ با همین محدودیّتها هم می‌شد و می‌شود بهتر اطّلاع رساند و تحلیل کرد. وقتی نامه‌ی خروج امریکا از عراق بلافاصله کار می‌شود ولی سخن وزیر دفاع درباره‌ی خارج‌نشدن امریکا از عراق مسکوت می‌ماند،‌ این ترس و واهمه دیگر ربطی به محدودیّتهای نظام ندارد.
  
برسیم به موضوع اصلی؛ دیشب می‌خواستم تا همینجا بیایم و بگویم که با اطلاع‌رسانی رسانه‌های خارج آشکار شد که نظام در این موضوع مانند بسیار موضوعات دیگر چوپان دروغ‌گوست،‌ نباید انتظار داشت که روایت نظام از سقوط هواپیمای مسافربری به سادگی مورد پذیرش قرار بگیرد. امروز و با آشکارشدن ابعاد فاجعه شاید تفصیل بیش از این لازم نباشد. در این مدّت چند نفر از امکان‌نداشتن اشتباه فردی گفتند؟ اگر موشک بوده،‌ چرا هواپیما در حال برگشت بود؟ چرا هواپیما درجا منفجر نشد و همانجا سقوط نکرد؟ منافع اقتصادی پشت کمپانی بوئینگ پشت کار است. می‌خواهند اثر «انتقام سخت» (!) را از بین ببرند. می‌خواهند سقوط ایرباس ایران در سال ۶۷ -با توجیهی مشابه- را عادی‌سازی کنند و... که خواننده لابد در جریان ریز جزئیّات است. 

نظام مقدّس در هر زمینه‌ای از موضوعات داخلی،‌ خارجی بنا بر «مصالح‌» می‌گذارد و ابایی از دروغگویی ندارد. فقط جایی مجبور به اعتراف می‌شود که راه دیگری نداشته باشد. شک نکنید که اگر این پرواز،‌ پرواز تهران-مشهد بود ابداً امکان نداشت بیانیّه بدهند و مسئولیّت آن را به عهده بگیرند. فقط با ورود کشورهای دیگر و امکان قرائت «جعبه سیاه» از سر ناچاری آن را پذیرفتند. «مصالح» نظام فقط برای حفظ دیکتاتورها نیست؛ ملّتهای دیگر را هم قربانی می‌کند و -حالا بیش از هر زمان دیگر آشکار است که- به مردم خودش هم رحم نمی‌کند. آیا چنین نظامی حتّی با اصلاح ساختاری هم بوی مردم‌سالاری خواهد داد؟
   
پ.ن: حالا روز پاسخگویی است؛ برگردیم ببینیم در این سه‌روز خادمان نظام برای حاشاکردن موضوع چه چیزها گفتند. بررسی روزنامه‌های امروز که پیش از انتشار بیانیّه‌ بسته شدند برای شروع بد نیست.
  
پ.ن۲: در بیانیّه‌ی ستاد کل نیروهای مسلّح آمده که «برخی اخبار حاکی از مشاهده‌ی پروازهایی به سمت مراکز راهبردی در کشور» بوده است». بله،‌ «برخی اخبار» همان موقع گفتند که هواپیماهای امریکا بلافاصله پس از حمله‌ی ایران از پایگاه اینجرلیک ترکیه برخاستند. چرا ترکیه؟ چون ایران تهدید کرده بود که به هر کشوری که از آنجا به ایران حمله شود حمله می‌کند؛‌ دیگر کشورهای منطقه یا ضعیفند یا با ایران روابط خوبی ندارند ولی ترکیه هم قوی است و هم روابط خوبی با ایران دارد بنابراین نمی‌شود به آن حمله کرد. پس چرا برگشتند؟ چون به آنها گفته شد که حمله تلفاتی نداشته و به پایگاه بازگشتند. اینجاست که اخبار هم را کامل می‌کنند. اگر امریکا ۸۰ کشته داده بود، الآن وضع دیگری داشتیم. نظام دروغگو حافظه ندارد و خودش خود را رسوا می‌کند.  

۲ نظر:

  1. با سلام. به نظر شما منجر میشه به مسئولیت پذیری بیشتر، شفافیت بیشتر و فضای نقادی باز تر و کوتاه آمدن از انحصار رسانه ای و ...؟

    پاسخحذف
  2. سلام
    دیشب به دوستی گفتم که اعتقادی به سانحه هوایی خصوصا در ایران ندارم و تقریبا اکثر سوانح هوایی عمدی بوده است.دلیل سانحه هم اشخاصی هستند که سوار هواپیما شده اند.پارسال هواپیما در شهرکرد سقوط کرد.دلیلش فعالان محیط زیست بودند که همفکرانشان را به جرم جاسوسی دستگیر کرده بودند و اینها جا مانده بودند.
    در مورد بوئینگ اوکراین هم باید دقیق شد که چه کسانی داخل هواپیما بوده اند و چرا باید کشته می شدند.گویا بعضی از مسافرین این پرواز همگاریهایی با سازمان انرژی اتمی و پروژه های هسته ای داشته اند و از این کار انصراف داده بودند.طراحی حضرات پروفسور مغز فندقی این بود که هواپیما را می زنیم و خبر این سانحه زیر سایه خبر حمله موشکی محو خواهد شد.
    این برنامه از ابتدای انقلاب و به اشکال مختلف اجرا شد.هواپیمای حامل کلاهدوز ، جهان آرا ، فلاحی و...در کهریزک سقوط می کند.هواپیمای ستاری و چند تن دیگر اواسط جنگ سقوط می کند.احمد کاظمی و همراهانش در سانحه هوایی شهید می شوند .
    اینکه گفته می شود تحرکاتی در شب حادثه مشاهده شده و موجب اشتباه شده مزخرف محض است.آمار تمام پروازهای داخلی و خارجی به سایتهای پدافندی و مسولین رادارها داده می شود و دقیقا از زمان شروع پرواز و خط سیر پرنده ها و وضعیت لحظه به لحظه آنها اطلاع دارند.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.