جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸
بیشتر سایتهای منتقد و خبری پیش از نمازجمعهی امروز برآوردهایی از سخنان داشتند و رهبرنظام جز تکرار چیزی نگفت و در حقیقت گفتههای منتقدانش را بازگو کرد. سخنان و موضعگیریهای او را به سادگی میتوان پیشبینی کرد و حتّی ادبیات او را بازنوشت. مقایسهی حضور خیابانی موافقان و مخالفان از این دست گفتههاست. با اینکه بسیاری از تشییعکنندگان سلیمانی گفته بودند که الزاماً مدافع تمام اجزای نظام و حتّی رویکرد منطقهای ایران نیستند، باز حضور آنان به پای موافقت با اصل نظام و رهبرنظام گذاشته شد. چیزی که هرسال در راهپیماییهای دیگر هم تکرار میشود و حضور خیابانی افرادی که بارها مغلوب رأیدهندگانی شدند که فقط یکبار و در خرداد ۸۸ به خیابان آمدند، معیار و ملاک مشروعیّت نظام شده است. به این بیفزایید خطرات به خیابان آمدن از دستگیری تا کشتهشدن که خود را در آبان ۹۸ نشان داد و خامنهای نیازی ندید به آن اصلاً اشارهای کند.
رهبرنظام قطعاً به انتخابات اسفند هم مانند همین حضور به مثابهی ابزاری برای مشروعیّتبخشی خود و نظام نگاه میکند در حالیکه شورای نگهبان مثل همیشه مشغول زدن تیشه به ریشهی درخت جمهوریّتی است که کاملاً خشک شده است. از سیاسیّون که انتظاری نیست ولی مردم باید بهوش باشند که بدانند آب در آسیاب چه تفکّری میریزند.
خامنهای پای «دشمن» را معمولاً وقتی وسط میکشد که هیچ استدلال دیگری نداشته باشد. حالا معترضان به سقوط هواپیما فریبخوردهی دشمن شدند. در حالی که برعکس، اینبار «دشمن» بود که از معترضان ایرانی ایده، عکس و فیلم گرفت و به نتیجهای به جز «نقص فنّی» رسید. هنوز رجزخوانی نظامیان تحت امر او موجود است که امریکا میلیاردها دلار صرف ساخت هواپیمای رادارگریز کرد ولی ما آن را شناسایی میکنیم؛ همهی آن حرفها با ناشیگری در اشتباهگرفتن کروزی که به تهران نزدیک میشود با هواپیمایی که از تهران دور میشد به باد فنا رفت. آن همه ادّعا در جنگ الکترونیک تبدیل شد به ادّعای هک دشمن و ...الخ.
اگر به تکراررسیدن خامنهای و نظامش را مقایسه کنید با سیّالیّت و پویایی جامعه به نتایجی جالب میرسید. زمانی حرف و قول «امام» فصلالخطاب همهچیز بود. مجری شبکهی افق گفت که هرکس موافق ما نیست میتواند از ایران برود و بعد مجبور به عذرخواهی شد. امّا نکته اینجاست که او اصلاً جرأت نکرد بگوید که پیش از من هم «امام» چنین گفته بود، چون این نقل قول به جای اینکه به کمکش بیاید، امامش را هم زیر ضرب افکار عمومی قرار میداد. جامعه پوست انداخته و عوض شده ولی رأس نظام صلب و جامد ایستاده است. سرانجام این زورآزمایی کمابیش معلوم است.
سرانجام این زورآزمایی از نظر شما چیست؟
پاسخحذفمن که فکر میکنم شکست جامعه مدنی در ایران است. پس از مرگ آغا هم جانشينان همین فرایند را ادامه میدهند. من به آینده خوشبین نیستم. در بهترین حالت کشوری تجزیه شده و جنگ زده.
میبخشید ها ولی وقتی مردم میبینند همه چیز را خامنهای به حساب خود مینویسد و باز مردم به میدان میآیند باید به عقل این جماعت شک کرد.
پاسخحذفمن وقتی میتوانم بگویم با این رژیم مخالفم که به ساز آن نرقصم و نه اینکه در همه رای گیریها شرکت کنم بعد هم در رهپیماییهای مسخره رژیم شرکت کنم بعد هم نق بزنم که من با این رژیم مخالفم! من دارم به عقل و درایت این ملت شک میکنم.
سری که درد نمیکند دستمال نمیبندند.
خامهای چنان وقیح شده که هنگاه انتصابات میگویند همه بیایند رای بدهند حتی آنها که با رژیم مخالفاند بعد هم عدهای مثل دیوانگان میروند توی صف. این چه نوع ملتی است که ما گرفتارش شدهایم.
هرچه این ملت سرش میآید واقعا سزاوار آن هست
داری سیزدهساله میشی.
پاسخحذفسلام چطور می تونم با شما خصوصی پیام بدم
پاسخحذفسلام، با این آدرس:
حذفthelastayyar در یاهو