ریختن یا نریختن

                                                                                                          شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۸
  

یکی از شاعران انقلابی زمان شاه گویا شعری در هجو رژیم پهلوی گفته بود و با مذمّت نویسندگان درباری، حساب خود را با استشهاد به این بیت از قصیده‌ی معروف ناصرخسرو از دیگران جدا کرده بود:

من آنم که در پای خوکان نریزم    مر این قیمتی درّ لفظ دری را

خلاصه دستگیر می‌شود و پس از مشت‌ومال اساسی به او می‌گویند: خب حالا چطور؟ می‌گوید غلط خوردم و اشتباه کردم، زین پس شعار من این است:

من آنم که در پای خوکان بریزم    مر این قیمتی درّ لفظ دری را
  
به او می‌گویند باریکلا، حالا آدم شدی. اگر از اوّل همین را می‌گفتی کسی با تو کاری نداشت!

حالا حکایت ماست و احمق‌های امنیّتی رژیم ولایی. سه گروه مشهدی در اعتراض به وقایع اخیر از جشنواره‌ی فجر انصراف دادند امّا پس از دریافت عنایات ویژه و توجیهات لازمه این متن را منتشر کرده‌اند:

«...هرگز یوم‌الله را فراموش نمی‌کنیم. در این فضای التهاب پس از ازدست‌دادن سردار اسلام شهید حاج‌قاسم سلیمانی و همچنین مصیبت سانحه‌ی هوایی، بر آن شدیم تا بار دیگر اتّحاد و همدلی ایران اسلامی را به تمام رسانه‌های دروغین و پست غربی و دولتهای استکبار و ملعون جهانی نشان دهیم. حضور ما در جشنواره‌ی فجر همچون مشت محکمی بر دهان استکبار...الخ» 

متن رندانه و تمسخرآمیز این سه گروه مرغ پخته را که هیچ حتّی کمال خرّازی و عبّاس عراقچی را هم به خنده می‌اندازد. احمق‌های نظام‌زده این یادداشت را مختصر ویرایشی هم نکردند تا حالا مایه‌ی انبساط خاطر ملّت شود. وقایع کمیک تاریخ هم می‌تواند باز به صورت کمدی تکرار شود.

۱ نظر:

  1. فکر نکنم چیزی به این راحتی بتونه خرازی و عراقچی رو به خنده بندازه D:

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.