دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۸
«اسکار» را با محافظهکاریش میشناسند ولی تغییر ترکیب رأیدهندگان و بسیاری از شرایط دیگر، امسال باعث شد که جوایز اسکار بسیار پیشروتر از مراسم دیگر باشد. انتقاد از سفیدبودن جایزهبگیران اسکار کاری کرد که در چندسال گذشته، هم فیلمهای زیادی دربارهی موضوع تبعیض نژادی ساخته شود و هم جوایز به آن سو برود. گرچه تا حدودی میتوان «رانت مثبت» را درک کرد ولی افراط و دائمیشدن آن، ارزش کار بازیگران و کارگردانان رنگینپوست -یا هر گروهی که مورد تبعیض قرار گرفته- را زیر سؤال میبرد.
امسال ممکن بود انتقاد از تبعیض دربارهی زنان یکی دو جایزه را نصیب گرتا گرویگ بکند که خوشبختانه اینطور نشد. برندهی سازندهی موسیقی «جوکر» هم بر اساس شایستگی خودش این جایزه را گرفت نه بهخاطر زنبودنش؛ روندی که درست و بایسته است. استیون کینگ بینوا همین را در تویترش نوشت که اساسْ شایستگی است نه عوامل دیگر که با آن بازخورد تند -عمدتاً زنان- روبهرو شد.
وقتی «جدایی» فرهادی جایزهی بهترین فیلم خارجی را گرفت، استیون اسپیلبرگ گفت که «جدایی» بهترین فیلم سال بود و نه فقط بهترین فیلم غیرانگلیسی. به نظرم آن سال اسکار بهترین فیلمنامه میتوانست به فیلم فرهادی برسد. چندسال لازم بود که اسکار به این درجه از بلوغ برسد تا عامل تعیینکنندهی زبان انگلیسی را کنار بگذارد و فیلمی از کرهی جنوبی را -که در نقد امریکاییشدن کشورش هم بود- به جوایز اصلی اسکار برساند. همهی جوایز بهویژه جوایز چهار بازیگر زن و مرد بر اساس دیگر جوایز پیش از اسکار کمابیش پیشبینیپذیر بود و بر اساس همان برای فیلم «۱۹۱۷» بیشترین بخت را قائل بودند ولی وقتی «انگل» جایزهی بهترین فیلمنامه را گرفت، گفتم که خُب، این قدمی رو به جلوست امّا جایزهی بهترین کارگردانی همه را شگفتزده و البتّه نیمخیز کرد. نیمخیز به انتظار جایزهی بهترین فیلم که قاعدتاً نمیشد به فیلمی که دو جایزهی اصلی پیشین را گرفته نرسد و همینطور هم شد. برندهی کرهای خودش هم گفت که سینما را با دیدن فیلمهای کارگردان «ایرلندی» یاد گرفته و باورش نمیشود که در حضور او جایزه بگیرد.
دورشدن اسکار از سینمای بدنه و نزدیکترشدن به سینمای مستقل از خیلی وقت پیش آغاز شده بود امّا دادن جایزهی بهترین فیلم به فیلمی غیرهالیوودی اتّفاقی تاریخی بود در امریکایی که بیشتر شهروندانش نه پاسپورت دارند، نه سفر خارجی داشتهاند و یکی از طنزهای دائمی شبکههایش پیداکردن کشورهای دیگر روی نقشه است. کارگردان فیلم به سادگی میتوانست چند جملهی انگلیسی حفظ کند و بگوید یا از روی کاغذ بخواند -که حتّی انگلیسیزبانها گاهی همین کار را میکنند و اشکالی هم ندارد- امّا به عمد به زبان کرهای حرف زد تا شگفتی این اتّفاق بیشتر خودش را نشان دهد. فراموش نکنیم که امسال آنتونیو باندراس برای فیلمی به زبان اسپانیایی نامزد جایزهی بهترین بازیگر مرد هم شده بود. امسال همه نگران بیجاذبهشدن اسکار بودند که پس از تمام مراسم سینمایی برگزار میشود ولی اسکار سر از لاک امریکایی خودش درآورد و مراسم دیگر را پشت سر گذاشت. راه بهبود این مراسم که روی کلّ سینمای جهان اثر خواهد گذاشت نیز همین است: واردکردن دیگران به بازی. روندی که کاملاً مغایر سیاست امریکای ترامپ در چندسال گذشته است.
سلام، این نوشته بیشتر به رویداد اسکار و رویکرد های جدید این بنیاد سینمایی پرداخته است و نه خود فیلم «انگل». من خودم این فیلم رو شایسته این همه تشویق نمی دانم. دلم میخواست نظر شما را بدانم.
پاسخحذفسلام، پیوند مطلب مورد نظر شما در «انگل» (بند سوّم نوشته) هست.
حذف