یکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸
دربارهی شباهت فیلمهای زیادی به همهگیری کرونا نوشتهاند، از «شیوع» سودربرگ تا «۲۸ روز بعد» و «۱۲ میمون» و «فصل پنجم» و حتّی «وحشت در خیابانها»ی الیا کازان. در میان داستانها امّا شباهت رمان «چشمان تاریکی» دین کونتز و ویروس «ووهان-۴۰۰» -که سلاحی بیولوژیک است- بحثانگیزتر شده است. اینها همه در صورتی است که بنا را بر شباهت شکلی بیماری و همهگیری آن بگذاریم، شباهت محتوایی «کوری» ساراماگو با آن به نظرم بیشتر است.
ساراماگو نویسندهای چپگراست که به تعبیر خودش مقالهنویسی است که مقالههایش را در داستانهایش عرضه میکند. گویا تم اصلی «مقاله»ی کوری انتقاد از اقتصاد جهانی وسرمایهداری باشد ولی این اثر کاملاً به ضدّ خودش هم قابل تفسیر است. چشمان بسته بیشتر ما را یاد «فرشتهی عدالت» میاندازد تا مثلاً «مجسّمهی آزادی». در ابتدای داستان هم دکتر میگوید «حالا که همه نمیبینیم، با هم فرقی هم نداریم و همه با هم مساویاند». نقِاشیها و مجسّمههای قدیسان با چشمان بسته در کلیسا هم که -گذشته از نگاه منفی ساراماگو به مذهب- کاملاً عین فرشتهی عدالتاند.
«کوری» ساراماگو نابینایی نیست، دیدنی است که با ندیدن تفاوت ندارد، کسانی که میبینند امّا گویی نمیبینند؛ چیزی شبیه معنایی که کوبریک از «Eyes wide shut» مراد می کند. کوبریک امّا این غفلت را در وجه انسانی آن میبیند و روادارانه مثل مولوی (اُستن این عالم ای جان غفلت است) آن را تا حدّی برای زیستن اینجهانی طبیعی میداند و در پایان فیلم نیز «تغافل» جای آن را میگیرد ولی ساراماگو آن را در خدمت نگاه اجتماعی (اگر نگوییم ایدئولوژیک) در میآورد و صراحتاً پیام مورد نظرش را در پایان داستان بازگو میکند.
در کشور ما شیوع کرونا به کوری بیشتر میماند. شیوهی ورود (یا «واردات») بیماری، نحوهی انتشار آن، اهمال در اطلاعرسانی، پنهانکاری تراژیک دربارهی بیماری و آمار قربانیان، سهلانگاری حکومت و مردم دربارهی آن، گرهخوردن آن با منطقهای مذهبی و بحث شفا و مسألهی شر، توطئهاندیشی و دشمنپردازی و.. تکرار زنجیرهای اشتباهاتی است که پیشتر هم سابقه داشت و نظام نتیجهاش را دید ولی باز هم در کمال شگفتی آن را تکرار میکند. اگر چشم بینایی در کار بود، پس از هر رخداد درس عبرت گرفته میشد و عیناً همان رفتارهای شرطیشده از کارگزاران نظام سر نمیزد. به ضرس قاطع میتوان گفت که در حادثهی بعد نیز ما همین سلسله اشتباهات را خواهیم دید. آنچه این دایرهی بسته را میشکند یا بینایی نظام است (که به آن امید چندانی نیست) یا مردمی که متوجّه کوری نظام شوند و خود برای تعیین سرنوشت خود از طریقی جز راههای «ریلگذاریشده»ی نظام آستین بالا بزنند.
پ.ن: تصویر بالا از فیلم «کوری» میرلس است که «شهر خدا» را پیشتر ساخته بود و امسال هم فیلم «دو پاپ»ش تحسین شد امّا فیلم در گیشه و نگاه منتقدان ناکام بود مثل اغلب فیلمهایی که بر اساس داستانهای معروف ساخته میشوند.
به نظر من نظام اصلا کور نیست بلکه با غبار آلود کردن فضا چشم مردم را کور کرد.از هر حادثه ای برای پوشاندن زشتی های خود استفاده می کند.در همین فاجعه کرونا با جنگ روانی که در جامعه بوجود آورد حادثه آبان و سقوط هواپیما را به فراموشی سپرد.
پاسخحذفعلیرغم اطلاع از شیوع کرونا به خاطر راهپیمایی22 بهمن و انتخابات آن را تکذیب کرد .با پرواز های ماهان کرونا را به ایران آورد و قم را قرنطینه نکردعوضش به مردم سرکوفت زد که چرا مسافرت می روید؟مردم را مقصر کرد.مردم را به دلیل مسافرت ها به جان هم انداخت.
به عبارتی"این کرونا یک نعمت است برای نظام."
این غبارآلودکردنا موقتیه، شاید در کوتاهمدت موثر باشه ولی در بلندمدت اثر عکس داره. در واقع پوشوندن یه زشتی با زشتی دیگهس.
حذفبرعکسش رو تصور کنین که نظام از ابتدا پروازا به چین رو قطع میکرد و با قرنطینه قم نشون میداد که مساله جدیه. چقدر با واکنش مثبت مردم روبهرو میشد و یه امتیاز براشون بود. مقایسه کنین و بگین کدوم راه بهتر بود.
فرمایش شما صحیح است.منتها حکومتی که به دروغگویی وحقه بازی عادت کرده دیگر توانایی انجام امور از مسیر صحیح را ندارد.
پاسخحذف