شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۹
قاضی منصوری از بالکن هتلش به پایین پرتاب و کشته شد؛ آن هم وقتی که قصد بازگشت داشت. او تا آخرین تماس حالش خوب بود و تا واپسین ساعات از پیامرسانش استفاده میکرد. خبر مرگ او تقریباً با تأیید خودکشی او توسّط پلیس همزمان بود، در حالی که تحقیقات در این باره به علاوهی اعلام نتیجهی کالبدشکافی زمان بیشتری میبرد. پلیس اینترپل رومانی قرار بود که با ایران همکاری کند ولی دیگر همکاری تا این حد هم نوبر است. از کشتهشدن او چه کسانی سود میبرند؟
به طور مشخّص همان کسان که ممکن است بازگشتش به آنها صدمه بزند. بسیاری از اتّهامهای منصوری با برخی متّهمان این پرونده و پروندههای مشابه یکسان است جز یک مورد. او با وجود اینکه در زمان شاهرودی بهخاطر تخلّفاتش تنزّل درجه گرفته بود، با بهعهدهگرفتن بررسی پروندهی فاضل لاریجانی و مختومهکردن آن به ناگاه پلّههای ترقّی را تا بالاترین درجه پیمود. نکته همینجاست. همانطور که دو نهاد امنیّتی مسلّط بر کشور که طرفدار دو تن از رؤسای قوایند از هیاهوی پروندهی اخیر استقبال میکنند، دود باند لاریجانی از کنده بلند میشود و منصوری به پرواز درمیآید. بگذارید کمی به گذشته برگردیم.
صادق لاریجانی با تخلّفات هولناکی که فقط کمی از آن در پروندهی طبری مطرح شد و لغزشهای اقتصادی و اطلاعاتی اطرافیانش پیش از تمامشدن مهلت ریاست بر قوّهی قضائیّه از منصبش کنار گذاشته شد. فوت شاهرودی برای تعجیل در نصب رئیس مجمع تشخیص مصلحت دلیل کافی نیست چون از پس از مرگ مشکوک هاشمی رفسنجانی مدّتی موحّدی کرمانی رئیس موقّت بود و میشد این کار را حالا هم کرد. در ضمن، محمّد یزدی پس از ریاست بر قوّهی قضا خیلی راحت دوباره به یکی از فقهای معمولی شورای نگهبان بدل شد و با کناررفتن از منصب امامت جمعه تا حدّ زیادی از نظرها و قدرت دور شد امّا لاریجانی به ریاست مجمع تشخیص مصلحت رسید. چرا؟ اوّل اینکه رهبر سیّاس نظام گروههای سیاسی را شریک قدرت میکند تا همدیگر را خنثی کنند و برای حفظ توازن به وجود او نیاز باشد و این راز حکومت سیسالهی اوست (بخشی از تنشهای ۸۸ تا حدّ زیادی بهخاطر اشتباه او در کنارگذاشتن اصلاحطلبان و به ویژه خاتمی -مثلاً به عنوان عضو مجمع تشخیص- است) امّا این تمام ماجرا نیست.
فیلمی که مرتضوی از فاضل پخش کرد تنها مدرک او نبود و محتملاً از این دست مدارک برای گروکشی در دست دارد که حکمش چنین سبک از کار در آمده است. فیلم جلسهی انتخاب خامنهای به رهبری را نیز اطرافیان احمدینژاد به خارج فرستادند. غرض اینکه داشتن مدارک لازم برای صیانت از خود به اضافهی شریک اقتصادی حکومت بودن (هواپیمایی ماهان) در نگهداشتن گروههای سیاسی در بازی قدرت مؤثّر است. اگر باند لاریجانی بیواسطه یا باواسطه توانسته باشد منصوری را حذف کند، پیام واضحی مخابره کرده است که هنوز در بازی است و حذف نشده است. آنچه محسنی اژهای گفت که برای من و آملی لاریجانی تخلّف طبری محرز نشد بیشتر برای دفاع از خود و گرهزدن سرنوشت خود به رئیس مجمع تشخیص مصلحت است. لاریجانی نیازی به حمایت اژهای ندارد. همان تفکّری که رشوه میدهد و میگیرد و مناصب را پخش میکند، میتواند برای حفظ یا تقسیم قدرت با گروههای دیگر وارد معامله شود؛ امتیازی بدهد و بگیرد، کسی را حذف کند و کسی را به بازی برگرداند.
سلام ایماگر عزیز ... بعد از توقف در توییتر و تلگرام، وبلاگم رو به روز میکنم. خوشحال میشم ببینی:
پاسخحذفhttps://mmoeeni14.blogspot.com/
سلام بر محمدآقای گُل
حذفوبلاگت جزو معدود وبلاگهایی است که هنوز میخوانم.
آقا لطفت مستدام :-)
حذفباعث افتخارمه
قتل قاضی فاسد کار یک باند خاصی مثل باند لاریجانی نیست.مطمئن باشیدکل نظام تصمیم به حذف او گرفته است و توسط تیم های اطلاعاتی انجام شده است.محاکمه احتمالی او در خارج موجب سرافکندگی نظام بود و در صورت محاکمه در داخل احتمال باز شدن سینه پر از اسرار لاریجانی!
پاسخحذفجنگ اطلاعاتی گمراه کننده افکار عمومی توسط ایادی نظام نظیر وکیل وی,حسام الدین آشنا,سخنگوی قوه قضاییه و خبرگزاری های سپاه همه نشان از ترور سازمان یافته قاضی منصوری است. در حقیقت با یک تیر چند نشانه زده شده است:
اول اینکه خطرمحاکمه منصوری در مجامع بین المللی از بین رفته است.
دوم اینکه احتمال افشای زنجیره های فسادهای حکومتی کاهش پیدا کرده است و نظام می تواند ادعا کند که مامی خواستیم او را محاکمه کنیم اما دست تقدیر!نگذاشت.
سوم اینکه تا مدتی افکار عمومی سرگرم بازی های بی حاصل می گردد و بعد از مدتی فراموش می شود.
و در آخر هم نظام در نقش طلبکار از پلیس بین الملل که چرا از او خوب مراقبت نکردید؟!!!