پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹
یکی از اصول قانون اساسی نانوشتهی نظام این است: «همیشه به جای کلاه، سر بیاورید». معاملهی صفر و صدی با مسائل جایی برای فکرکردن به روشهای عقلایی نمیگذارد. مثال واضحش وضع سنگینترین مجازات برای قاچاق مواد مخدر بود که البتّه نتیجهی عکس داشت و پس از سالها اعدام بیحاصل تغییر کرد. از طرف دیگر در حالیکه حجم بزرگی از قاچاق از مبادی رسمی کشور انجام میشود –و در دوران تحریم بدون اینکار اقتصاد کشور به طور کامل از هم میپاشید- حکومت دیواری کوتاهتر از کولبران کرد برای برخورد شدید پیدا نکرده است. بهرگباربستن کولبران و حیوانات آنها هر از چندگاهی تیتر رسانهها میشود ولی به رغم اعتراضها همچنان ادامه مییابد. هم قاچاق لوازم خانگی با مواد مخدّر تفاوت دارد، هم کولبر ساده با قاچاقچی مسلّح. وقتی جرمی که مجازاتش حدّاکثر ضبط مال است به قیمت جان فرد خاطی تمام میشود یعنی اندک درایتی در مسئولان وجود ندارد.
شلیک به سوختبران بلوچ هم مشابه آن روشی است که در کردستان سالهاست دنبال میشود. ریشهی کولبری و سوختبری فقر حاکم بر این مناطق است که تا حل نشود، افراد برای چندرغاز حاضرند جانشان را به خطر بیندازند و تهدید مأموران مسلّح راهی برای مهار شکمهای گرسنه نیست. بیحاصل است که از نظامی چشمداشت سرمایهگذاری در این استانها داشته باشیم که با بیدرایتی و پنهانکاری، موضوع استفادهی صلحآمیز از انرژی اتمی را به بنبستی کشاند که کل کشور را گروگان خود گرفته و مقدار زیادی از آب باریکهی درآمد را هم صرف تسلیح نیروهای نیابتی میکند. وقتی روزبهروز به قشر حاشیهنشین در شهرهای بزرگ افزوده میشود و تورّم بالا خانوادههای بیشتری را به زیر خط فقر میکشاند، دیگر جایی برای فکرکردن به نقاط مرزی و محروم کشور نمیماند.
این در صورتی است که فقط به این موضوع از دید قاچاق نگاه کنیم ولی پیگیری دائم این -روش که نه بلکه این- سیاست نشان میدهد که مسأله یک بیدرایتی ساده نیست. کردستان از ابتدای انقلاب با مشکلات زیادی مواجه بوده که پرداختن به آن خارج از حوصلهی این یادداشت است. خبر دستگیری فعّالان کرد به بهانههای مختلف، از اخبار دائمی رسانههای منتقد است. اینطور به نظر میرسد که شلیک به کولبران بیشتر یک سیاست زهرچشمگرفتن دائمی از یک اقلیّت قومی باشد تا برخورد با نقل و انتقال غیرقانونی از مرز. اینجا دیگر مسأله فرق میکند یعنی موضوع اقتصادی نیست بلکه سیاسی است.
پس از ناآرامیهای مزمن بلوچستان به ویژه بعد از تخریب ساختوساز یک مسجد در ایرانشهر، مخالفت با مجازات اعدام از سوی مولوی عبدالحمید و همراهی با آیتالله امجد و ارائهی پیشنهاد تأیید صلاحیّت یک نامزد اهل سنّت برای انتخابات ریاستجمهوری آینده، به نظر میآید این سیاست -که احتمالاً از دید حضرات در کردستان جواب داده- در بلوچستان هم آزمایش شود که به غائلهی اخیر انجامید. تفاوتهای دو اقلیّت قومی و مذهبی آن چیزی بود که احتمالاً فکرش را نمیکردند. شلیکدرمانی راهحل نظامی است که همیشه گره را با دندان زور باز میکند نه با دست خِرد. نیازی به دوراندیشی فراوانی ندارد دریافتن این نکته که ادامهی برخوردهایی که مردم را به جایی میرساند که به خیابان بریزند، در درازمدّت به کجا منتهی میشود.
باز جای امیدواری هست که اینطور اعتراضات داره عادی میشه. قبلا هر کاری میکردن مردم فقط غر میزدن. از تاثیر شبکه های اجتماعی در انعکاس اون هم نباید غافل بود.
پاسخحذف