آزار جنسی و چند قیاس

                                                                                                ‌چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹

                           

پخش مستندی از شبکه‌ی HBO پیرامون اتّهام قدیمی میا فارو به وودی آلن درباره‌ی آزار جنسی دخترش مصادف شد با مصاحبه‌ی «تجربه» با آیدین آغداشلو. از آنجا که موضوع اتّهام آغداشلو را با افرادی همچون وودی آلن و فروغ فرّخزاد مقایسه کرده‌‌اند بد نیست دو نکته را اینجا بگویم:

 

اوّل اینکه این مقایسه، قیاس مع‌الفارق یا «مغالطه‌ی تمثیل» است. یعنی با استفاده از تشابه بین دو چیز یا موضوع بخواهیم حکم یکی را به دیگری سرایت دهیم ولی وجه شبه در آنها یکی نباشد. مثلاً بگوییم همانطور که در بین میوه‌های یک درخت آفت‌زده، میوه‌ی سالمی پیدا نمی‌شود،‌ بین افراد خانواده‌ی فاسد هم فرد صالحی پیدا نخواهد شد. وجه شبه یعنی میوه و انسان اینجا این فرق را دارند که میوه از خود اختیاری ندارد ولی انسان اختیار دارد و می‌تواند خلاف جریان جوّ حاکم بر خانواده که هیچ جامعه‌اش هم شنا کند و ببالد. از این دست تمثیل‌های اشتباه در شبکه‌های مجازی به وفور یافت می‌شود.

 

مورد وودی آلن با آغداشلو این تفاوت را دارد که میا فارو سالها پیش او را به دادگاه کشاند و تحقیقات کارشناسان از دخترشان آنان را به این نتیجه رساند که او به احتمال قوی تحت تأثیر تلقین دیگران (یعنی مادرش) این حرفها را می‌زند و وودی آلن تبرئه شد. حال آنکه هنوز هیچ دادگاهی برای آغداشلو برگزار نشده است؛‌ او نه صددرصد مجرم و نه صددرصد بیگناه است و فقط بر اساس اصل برائت نمی‌توان او را مجرم دانست. دوّمین فرق آنان این است که شاکی وودی آلن فقط یکی بود ولی شکایات از آغداشلو زیاد است و این موضوع کفّه‌ی بدگمانی به او را سنگین‌تر می‌کند. فرق است بین کسی که یک شاکی دارد، با کسی که ده‌ها شاکی دارد. وارد بحث انگیزه‌ی احتمالی فارو به‌خاطر ازدواج آلن با دخترخوانده‌اش و ادّعای رابطه با فرانک سیناترا و اینکه پسرشان احتمالاً فرزند اوست نمی‌شوم. وقتی دادگاه برگزار می‌شود و حکم برائت صادر می‌شود، دیگر شخص متّهم نیست هرچند رسانه‌ها جور دیگری عمل کنند.

 

فروغ نیز به‌خاطر رابطه با یکی از دوستان خانوادگی همسرش، طلاق داده شد و بعدها به شاعران زیادی همچون نادرپور و مشیری نزدیک شد تا به ابراهیم گلستان رسید. رابطه‌ی شخص متعهّد با فرد دیگر یا فرد مجرّد با کسی که خود متعهّد به کسی است،‌ چه در فرهنگی سنّتی و چه در دنیای مدرن نادرست است امّا نام این کار لغزش اخلاقی است نه آزار جنسی. فروغ کسی را مجبور به انجام کاری نکرد و مسأله خانوادگی بود. بحث تفاوت‌نهادن بین شخصیّت اخلاقی یک هنرمند و آثارش هم از اساس نادرست است چون کسی منکر ارزش آثار هنری آغداشلو نشده است؛ حرف منتقدان این است که با حمایت از یک متّهم، اصل عمل او لاپوشانی بلکه عادی‌سازی نشود.

 

نکته‌ی دوّم این است که خوب حالا آیا باید فرد متّهم دربست محکوم یا بایکوت شود؟ وظیفه‌ی رسانه چیست؟ اینجا رسانه سه کار می‌تواند انجام دهد:

 

یک. گزارشی تحقیقی از شاکیان فراهم کند و مصاحبه‌ای چالشی با متّهم انجام دهد، ‌مهم نیست که جواب او چه می‌تواند باشد،‌ مهم سؤال‌های پرسشگر است. ممکن است کسی بگوید چرا چالشی؟ مگر وظیفه‌ی رسانه بی‌طرفی نیست؟ رسانه در برابر حقیقت بی‌طرف است نه افراد. جز آنچه بالاتر درباره‌ی تعدّد شاکیان گفتم، برخی از آنها هنگام عمل ادّعایی زیر سن قانونی بودند که توجیه «نبود تحمیل جنسی» یا رضایت طرف مقابل که آغداشلو در دفاعیّه‌اش آورده درباره‌ی آنان صدق نمی‌کند.

دو. بی‌طرفانه فقط دیدگاه دوطرف را منعکس کند.

سه. تنها حرفهای متّهم را منعکس کند و در صورت حادّتر از او حمایت هم بکند.

 

اگر «تجربه» کار اوّل را می‌کرد که عالی بود، کار دوّم هم خوب و حرفه‌ای به شمار می‌رفت ولی متأسّفانه کار سوّم را کرده یعنی هم فقط حرفهای آغداشلو را آورده و هم هومن مرتضوی تا توانسته از او دفاع کرده است. قیاس آغداشلو با فروغ که بالا آوردم،‌ نوشته‌ی اوست.

 

پ.ن: سردبیر جدید «تجربه» دفاعیّه‌ای نوشته که به‌خوبی سطح درک ایشان از مسأله را نشان می‌دهد. او علاوه بر وودی آلن، محمّدعلی نجفی و دونالد ترامپ را هم مثال زده که نه حوزه‌ی کار آنان به این موضوع ربط دارد، نه اتّهامشان. در عین حال مسأله فقط چاپ عکس و مصاحبه نیست، اگر رسانه‌ای جوری درباره‌ی آنان عمل کند که جرم و کار غیرقانونی آنها (قتل میترا استاد و قاسم سلیمانی) را توجیه کند یا بی‌اهمیّت نشان دهد، اشتباه است.

۲ نظر:

  1. این آغداشلو رو باید به روشی که سبحان توصیه کرد باهاش برخورد کرد. متوجهی که؟

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics